علی نجار

معنی کلمه علی نجار در لغت نامه دهخدا

علی نجار. [ ع َ ی ِ ن َج ْ جا ] ( اِخ ) وی پدر خاقانی شاعر مشهور بود و خاقانی این شعر را در مدح وی گفته است :
یوسف نجار کیست نوح دروگر که بود
تا ز هنر دم زنند بر در امکان او
نوح نه بس علم داشت گر پدر من بدی
قنطره بستی به علم بر سر طوفان او.
( از المعجم فی معاییر اشعار العجم ص 240 ).
علی نجار. [ ع َ ی ِ ن َج ْ جا ] ( اِخ ) ابن حسن بن صالح نجار طائفی. پزشک بر روش طب قدیم. وی در سال 1228هَ. ق. در طائف متولد شد. و در ابتدا شغل نجاری داشت. سپس نزد یکی از اطبای هند طب را آموخت و شروع به معالجه مردم بلاد خود کرد. و در سال 1313 هَ. ق. در طائف درگذشت. او راست : 1- رساله ای در استخراج ادهان. 2- رساله ای در استخراج املاح. ( از الاعلام زرکلی ).
علی نجار. [ ع َ ی ِ ن َج ْ جا ] ( اِخ ) ابن محمدبن عامر نجار مصری شافعی. وی فقیه و اصولی و نحوی و مفسر قرن چهاردهم هَ. ق. بود. در عزبةالحرمل از توابع شهر منیه در مصر متولد شد و تحصیلات خود را در ازهر انجام داد. و در سال 1351 هَ. ق. در قاهره درگذشت. او راست :1- حاشیه بر شرح اسنوی بر المنهاج ، در اصول. 2- رساله ای در علم اخلاق. 3- رساله ای در علم وضع. 4- شرح بیقونیة. 5- شرح شواهد اشمونی. ( از معجم المؤلفین ).

معنی کلمه علی نجار در فرهنگ فارسی

ابن محمد بن عامر نجار مصری شافعی وی فقیه و اصولی و نحوی و مفسر قرن چهارم هجری بود در عزبه الحرمل از توابع شهر منیه در مصر متولد شد و تحصیلات خود را در ازهر انجام داد و در سال ۱۳۵۱ قمری درگذشت

جملاتی از کاربرد کلمه علی نجار

به خوان معنی آرائی براهیمی پدید آمد ز پشت آزر صنعت علی نجار شروانی