نواسازی

معنی کلمه نواسازی در لغت نامه دهخدا

نواسازی. [ ن َ ] ( حامص مرکب ) تغنی. نغمه پردازی. || قول سازی. ترانه سازی. ( یادداشت مؤلف ) :
هر مرغ به دستانی در گلشن شاه آمد
بلبل به نواسازی حافظ به غزل گوئی.حافظ.

جملاتی از کاربرد کلمه نواسازی

به یکتایی سلیم امروز در آفاق مشهورم چو من مرغ نواسازی کجا در هر چمن باشد؟
تا به گلزارش نواسازی کنم با دگر مرغان هم‌آوازی کنم
ز شوق لحن موزون تو بلبل در نواسازی به وصف لعل میگون تو طوطی در شکرخایی
از نواهای جگرسوز تو صائب پیداست که ترا در دل صد پاره نواسازی هست
سخن را نوایی ز نو ساز کرد به حکمت نواسازی آغاز کرد
پرده سازند و نو اگر پیوست که پس پرده نواسازی هست
چون نی خامه شد انگشت نمای به نواسازی توحید خدای
نوآموز نواسازی نیم چون قمری و بلبل زبور عشق می سنجید با داوود، آوازم