کردی خوردی

معنی کلمه کردی خوردی در لغت نامه دهخدا

کردی خوردی. [ک ِ خوَرْ / خُرْ ] ( ص مرکب ) در تداول عامه ، بی پس انداز که از حاصل کار تنها معاش گذراند و پس انداز نتواند کرد. ( یادداشت مؤلف ). کسب و کاری که درآمد آن معادل مخارجش باشد و چیزی برای پس انداز یا به صورت درآمد نداشته باشد. ( فرهنگ عامیانه جمال زاده ص 118 ).
- کردی خوردی زندگانی کردن ؛ تنها به اندازه خرج به دست کردن و ذخیره و پس انداز نداشتن. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به کرد و خورد شود.

معنی کلمه کردی خوردی در فرهنگ فارسی

در تداول عامه بی پس انداز که از حاصل کار تنها معاش گذزاند و پس انداز نتواند کرد.

جملاتی از کاربرد کلمه کردی خوردی

گهی با گل می گلفام خوردی گهی صد بوسه از گل وام کردی
جزین از تو چه کار آید که کردی که همچون کرگسان مردار خوردی
غذی از مغز معرفت کردی روزی از سفرهٔ غنا خوردی
هر شبی دیده پر نمک کردی جگر خود به آن نمک خوردی
ز کام دل بزه بسیار کردی ز نام بد بلا بسیار خوردی