جملاتی از کاربرد کلمه چرب زبانی کردن
از چرب زبانی که فتاده ست چو شمع اندر دهنش آتش و آب است بهم
هرگز چون شمع، جا به بزمت ندهند گر با همه کس چرب زبانی نکنی
دوست کنم خصم را به چرب زبانی جوی شکر از رگ شرنگ گشایم
گرچه شیرین دهنی، چرب زبانی میکن زانکه با چربی به خورد توان شیزینی
شیرین سخنم دید و بدین چرب زبانی زان سنگدلی پاره ککی نرمتر آمد
ای شمع، که ما را به سخن شیفته کردی پروانه خود را مکش از چرب زبانی
هر چرب زبانی که به شوخی علم افراشت کردند چو شمع از نفس سوخته داغش