چرب زبانی کردن

معنی کلمه چرب زبانی کردن در لغت نامه دهخدا

چرب زبانی کردن. [ چ َ زَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خوش سخنی کردن. سخنان شیرین و دلسپند گفتن. شیرین سخنی کردن :
خون درویش به شیرینی و چربی بخورند
سعدیا چرب زبانی کن و شیرین سخنی.سعدی.|| تملق گفتن. چاپلوسی کردن. سخنان فریبنده گفتن : ششم بر درگاه پادشاه چاپلوسی و چرب زبانی کردن. ( کلیله و دمنه ).

معنی کلمه چرب زبانی کردن در فرهنگ فارسی

خوش سخنی کردن . سخنان شیرین و دلپسند گفتن . شیرینی سخن کردن .

جملاتی از کاربرد کلمه چرب زبانی کردن

از چرب زبانی که فتاده ست چو شمع اندر دهنش آتش و آب است بهم
هرگز چون شمع، جا به بزمت ندهند گر با همه کس چرب زبانی نکنی
دوست کنم خصم را به چرب زبانی جوی شکر از رگ شرنگ گشایم
گرچه شیرین دهنی، چرب زبانی میکن زانکه با چربی به خورد توان شیزینی
شیرین سخنم دید و بدین چرب زبانی زان سنگدلی پاره ککی نرمتر آمد
ای شمع، که ما را به سخن شیفته کردی پروانه خود را مکش از چرب زبانی
هر چرب زبانی که به شوخی علم افراشت کردند چو شمع از نفس سوخته داغش