نا گریستن
معنی کلمه نا گریستن در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه نا گریستن
مشهورترین شعر او که قصیدهای نونیه به تبع قصیده مدائنیه خاقانی است نیز در همین راستای عبرت گرفتن و درس آموختن از عاقبت گذشتگان است نه صرف گریستن بر ربع و اطلال و دمن.
شالامی در فیلم جادهای استخوانها و همه (۲۰۲۲) که در آن مقابل تیلور راسل نقش یک پسر آدمخوار را بازی کرد، دوباره با گوادانینو کار کرد. این پروژه نخستین اقدام تهیهکنندگی او بود و شالامی گوادانینو را مسئول راهنمایی او در این فرایند دانست. استخوانها و همه در هفتاد و نهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم ونیز به نمایش درآمد. لیلا لطیف در ایندیوایر کشش متقابل بین شالامی و راسل را ستود و به «توانایی تقریباً بینظیر او در گریستن ملایم» تأکید داشت، و جان فِروش در هالیوود ریپورتر افزود که «شالامی به ما یادآوری کرد که چرا او بهترین بازیگر نسل خود است». در همان سال، او صداپیشگی پویانمایی بزرگسالان درونکهکشانی را به عهده گرفت.
پس میکل آنژ در ۲۵ ژوئن ۱۴۹۶ در سن ۲۱ سالگی به رم رسید. در ۴ ژوئیه همان سال، وی به سفارش کاردینال ریاریو کار بر روی یک تندیس خدای شراب یونان یعنی باخوس که بزرگتر از اندازهٔ واقعیاش بود را آغاز کرد. در حین پایان کار، اثر توسط کاردینال رد شد و در نتیجه تحویل بانکداری به نام جاکوپو گالی∗ گردید تا آن را در باغ خود نگه دارد. در نوامبر ۱۴۹۷، سفیر فرانسه در سریر مقدس به نام کاردینال ژان دو بیهِره-لاگرولا∗ به وی سفارش ساخت تندیس پیئتا∗ را داد؛ تندیسی که قرار بود مریم باکره را در حال گریستن بر جنازه عیسی به تصویر بکشد. این سوژه که جزئی از حکایت انجیلی تصلیب عیسی نیست، در تندیس گریهای دینی اروپای شمالی قرون وسطی به چشم میخورْد و کاردینال نامبرده با این داستان به شدت مأنوس بود. قرارداد سفارش ساخت اثر در اوت سال بعد منعقد گردید. در اثنای اتمام کار، میکل آنژ ۲۴ ساله بود. او خیلی زود بهعنوان یکی از شاهکارهای بزرگ پیکرتراشی در جهان و «تجسم تمامی ظرفیت و نیروی هنر پیکر تراشی» شناختهشد. وازاری دیدگاههای معاصران را چنین شرح دادهاست: «این مشخصاً یک معجزه است که یک توده سنگ بیشکل و بیریخت به چنان کمالی بدل شود که حتی طبیعت نیز به ندرت میتواند همسان آن را در گیتی بیافریند.» این اثر هماکنون در بازیلیکای سن پیترو جا گرفتهاست.
بر حال من گری که بباید گریستن بر عاشق غریب ز یار و ز دل بری
نه ابر دشمن گل شد نه باغ دشمن ابر گل از گریستن ابر چون شود خندان
و گفت: خداوندی بر بندهٔ خود خشم گرفت شفیعان فراکرد تا او را عفو کرد و بنده همچنان میگریست شفیع گفت: اکنون این گریستن بر چیست او ترا عفو کرد خداوند گفت: او رضای من میجوید و او را اندر آن راه نیست بدان همی گرید.
دو اتفاق دانشگاهی مهم در دهههای هفتاد و هشتاد، یکی در زمان حمله به کوی دانشگاه تهران (۱۸–۲۳ تیر ۱۳۷۸) و دیگری ۱۰ سال بعد در پی اعتراض به نتایج انتخابات ۱۳۸۸ در ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ بود. به گونهای که خطبهٔ نماز جمعهٔ سید علی خامنهای و سخنرانیهای او پس از این اعتراضات با گریستن همراه شد.
از استاد ابوعلی دقّاق شنیدم رَحِمَهُ اللّه کی گفت بشر بجائی بگذشت و مردمان گفتند این مرد شب هیچ نخسبد و اندر سه شبانروز یکبار روزه گشاید، بگریست پرسیدند که چرا است این گریستن گفت هرگز شبی تا روز بیدار نبوده ام و هرگز روزی روزه نداشته ام که شب بنگشاده ام ولیکن ایزد سُبْحانُهُ وتَعالی اندر دل مردمان افکند زیاده از آنک بنده کند بلطف خویش با بندگان خویش. پس بگفت ابتداء حال خویش چنین که ما یاد کردیم.
بیدل چو اشک نقش قدم زن به روی زر تاکی چو چشم کیسه به درهم گریستن
چون دام ماهی از همه تن چشم تر شوی خواهی به مدعای دل ما گریستن
«و این قدیس در این جنگل چه میکند؟» زرتشت پرسید. قدیس پاسخ داد «من نغمهها میسازم و آنها را میسرایم؛ و آنگاه که نغمهها میسرایم، میخندم و میگریم و زمزمه میکنم: و بدینگونه خدا را ستایش میکنم. با نغمهسرایی، خندیدن، گریستن و زمزمه کردن خداوند را که خدای من است، ستایش میکنم. اما تو برای ما چه رهاورد آوردهای؟» آنگاه که زرتشت این سخنان را شنید، با قدیس وداع کرد و گفت «چه میتوانم بهر تو آورده باشم؟ لیک اجازه بده هر چه زودتر بروم، مبادا چیزی از تو بگیرم!» و بدینگونه آنان از یکدیگر جدا شدند، آن سالخورده و آن مرد، در حالی که همچون دو پسربچه میخندیدند. اما آنگاه که زرتشت تنها شد، اینگونه با خویش گفت که «مگر میشود؟ این قدیس در این جنگل چیزی از این نشنیده که خدا مردهاست.»
در حالیکه همسر و پدرِ لوکرتیا مشغول شیون و زاری بودند، بروتوس خنجر را از قلب لوکرتیا درآورده جلوی خود گرفت و به خون زن قسم خورد که انتقامش را میکشد و اجازه نمیدهد زینپس خاندان تارکوئینیان یا هر خاندان دیگری بر روم حکومت کند؛ و آن سه تن را گفت که بهجای گریستن بر مرگ زن دستبهکار شوند.
در اینجا رضاشاه بیاختیار آغاز به گریستن کرد و ده دقیقه اشک میریخت. تا آن زمان کسی گریه او را ندیده بود. پس از این اتفاق رضاشاه فوراً دستور ساختن آرامگاه فردوسی به شیوهٔ معماری هخامنشی را صادر کرد.
گویی که یاد می کنمت گه گهی، ولی بیهوده نیست در دل شب ها گریستن
در اطلاعاتی که از هارون به دست ما رسیدهاست، گاهی خیالپردازی با واقعیتهای تاریخی توأم شده و صفاتهای متضادی که در یک شخص پدید نمیآید را در کنار هم، به هارون نسبت دادهاند. برای مثال او فرد سیاسی قاطعی بود و خشونت منصور و شیوههای حکومتی او را در پیش گرفته بود ولی در عین حال برای جلب رضایت مردم از خود، نرمخو و بخشنده بود و به امورشان رسیدگی میکرد و حتی طبق گزارشهایی که به ما رسیدهاست، برای مطلع شدن از اوضاع و احوال روزگار خود به صورت ناشناس به میان مردم و محافلشان میرفت، از دیگر خصوصیات او حساس، نازکدل و افراط در انتقامجویی بود و گاهی نیز مهربان و دلسوز بود و همدردی خود را با گریستن ابراز میکرد.
باشد نتیجه دل پرخون عاشقان در محفل نشاط چو مینا گریستن
از استاد ابوعلی دقّاق رَحِمَهُ اللّهُ شنیدم که گفت خداوندی بر بندۀ خشم گرفت و بنده شفیعان فرا کرد و پادشاه او را عفو کرد بنده بگریست شفیع گفت این گریستن چراست که ترا عفو کرد، این خداوند گفت او رضاء من همی طلبد و او را بدان راه نیست بدین سبب همی گرید که از وی راضی شد.
امشب ز هجر یار بخواهم گریستن زارم ز عشق و زار بخواهم گریستن