شدقم

معنی کلمه شدقم در لغت نامه دهخدا

شدقم. [ ش َق َ ] ( ع اِ ) شیر بیشه. ( منتهی الارب ). شیر. ( از اقرب الموارد ). || ( ص ) فراخ کنج دهان. ( منتهی الارب ). واسعالشدق و میم زائد است. ( از اقرب الموارد ). || رجل شدقم ؛ مرد فصیح. ( منتهی الارب ).
شدقم. [ ش َ ق َ ] ( اِخ ) گشنی بود مر نعمان بن منذر را: ابل شدقمیات ؛ شتران منسوب بدان گشن. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).

جملاتی از کاربرد کلمه شدقم

روايـت مـى كـنـد سيد مهنّاى مذكور از علامه و فخرالمحققين و اجازه داده به شيخ شهيد رحمهاللّه . و سـيـد عـلى سـمـهـودى در ( جـواهـر العـقـديـن ) حـكـايـتـى از جـلالت اونـقـل كـرده شـبـيـه بـه حـكايت جدش سيد ابوالحسن طاهر كه شيخ ما در خاتمه ( مستدرك) آن را نـقل فرموده و سيد ضامن بن شدقم مدنى در ( تحفه ) در ذكر سيد مهنّابـن سـنـان گـفـتـه كـه والدم عـلى بـن حـسـيـن ذكـر كـرده در شـجـره انـسـاباتصال نسب سادات بدلاء را كه در قرب كاشان از بلاد عجم مى باشند به سنان قاضىو ايشان در آنجا معروفند به ( وحاحده ) انتهى .
(اين يحيى نسابه است ، صاحب كتاب نسب آل ابى طالب و از معروفين رُوات است . او جدّعالم جليل ، سيّد حسن بن شدقم مدنى است . اواوّل كسى است كه نسب آل ابى طالب را جمع كرد و او نيز جدّ سيّد عميدى خواهر زاده علاّمهاست ، شارح تهذيب . سيّد عبيد اللّه پسر طاهر مذكور، نقيب مدينه مشرفه بود. منه )
بـدان كه سيد فاضل نسابه سيد ضامن بن شدقم حسينى مدنى در ( تحفة الا زهار فىنسب ابناء الا ئمة الا طهار عليم السلام ) فرموده كه حضرت جواد عليه السلام را چهارپسر بود: ابوالحسن امام على نقى عليه السلام و ابواحمد موسى مبرقع و ابواحمد حسين وابـومـوسى عمران ؛ و دختران آن حضرت : فاطمه و خديجه و ام كلثوم و حيكمه بود و مادرايـشـان ام ولدى بـود كـه سـمـانـه مـغـربـيـه مـى گـفـتـنـد و از امالفـضـل دخـتـر ماءمون حضرت جواد عليه السلام فرزندى نداشت و عقب آن حضرت منحصراست از دو پسر: امام على نقى عليه السلام و ابواحمد موسى .(96)
مؤ لف گويد: كه سيد ضامن بن شدقم مدنى در ( تحفة الا زهار ) گفته كه عبداللّهپـسـر امـام جـعـفر صادق عليه السلام وفات كرد در بلده بسطام و قبرش ‍ معروف است درآنجا مقابل قبر على بن عيسى بن آدم بسطامى .(124) فقير گويد: آنچه براىمـن نـقـل شـده آن اسـت كـه قـبـرى كـه در بـسـطـام اسـتمـقـابـل قـبر ابويزيد بسطامى ، قبر محمّد پسر عبداللّه مذكور است نه قبر پدرش واللّهالعالم .
پـس از آن وارد شـدنـد بـر او خواهرانش زينب و ام محمّد و ميمونه دختران حضرت جواد عليهالسـلام و از پـس ايـشان بريهه دختر موسى آمد و تمام ايشان در قم وفات يافتند و نزدفـاطـمـه عـليـها السلام مدفون شدند و زينب همان است كه بر قبر حضرت معصومه عليهاالسـلام قـبـه اى بـنـا كـرد پـس از آن كـه سـقـفـى بر قبرش بنا كرده بودند از حصير وبـوريـا.(98) و مـوسـى شب چهارشنبه روز آخر ماه ارديبهشت دو روز به آخر ماهربـيع الا خر مانده سال دويست و نود و شش از دار دنيا رفت و امير قم عباس بن عمرو غنوىبـر وى نـمـاز كـرد و مـدفـو شـد در موضعى كه الحال معروف است قبرش چنانچه در (تـاريـخ قـم ) ذكر شده ، و سيد ضامن بن شدقم فرموده كه موسى مبرقع مدفون شدبـه قـم در خـانـه مـعـروف بـه خـانـه مـحمّد بن الحسن بن ابى خالد اشعرى ملقب به (شنبوله ) .