معنی کلمه نوازن در لغت نامه دهخدا
گر پارسا زنی شنود شعر پارسیش
وآن دست بیندش که بدانسان نوازن است.یوسف عروضی. || نغمه سرا. نغمه خوان. دستان سرا :
چون دم برآرم از سر زانو به باغ غم
از شاخ سدره مرغ نوازن درآورم.خاقانی.|| آهنگساز. ( فرهنگ فارسی معین ).
نوازن. [ ن َ زَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان فراهان بخش فرمهین شهرستان اراک ، در 18 هزارگزی جنوب غربی فرمهین در منطقه کوهستانی سردسیری واقع است و 452 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و بنشن و انگور و ارزن و محصولات صیفی ، شغل مردمش زراعت و گله داری و قالی بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).