غنیمت یافتن. [ غ َ م َ ت َ ] ( مص مرکب ) غنیمت گرفتن. به غنیمت رسیدن. غُنم. ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان القرآن علامه جرجانی تهذیب عادل ). تَخَبﱡس. ( منتهی الارب ). رجوع به غنیمت و غَنیمة شود : غنیمت که از لشکرش یافتی بدان بندگی تیز بشتافتی.فردوسی.غلامان... بسیاری بکشتند و بسیار غنیمت یافتند از هر چیزی. ( تاریخ بیهقی ). بسیاری غوری کشته شد و غنیمت بسیار یافتند. ( تاریخ بیهقی ). همه شب لشکر منصور به غارت مشغول بودند و غنیمت یافتند. ( تاریخ بیهقی ).
معنی کلمه غنیمت یافتن در فرهنگ فارسی
( مصدر ) غنیمت گرفتن به غنیمت رسیدن .
جملاتی از کاربرد کلمه غنیمت یافتن
پیامبر اسلام افراد خود را به بالای ارتفاعات و اطراف آن محل برای یافتن نیروهای دشمن فرستاد ولی سپاهیان مسلمان به کسی دست نیافتند. آنان تنها به شبانانی برخوردند که شتران بنیسلیم و بنیغطفان را در آن منطقه میچرانیدند. مسلمانان، چوپانان را اسیر و چهارپایانشان را به غنیمت گرفتند. در میان شبانهای دربند، نوجوانی بود به نام "یسار" که در توزیع غنایم نبرد، نصیب محمد پیامبر اسلام گردید.
او در فیلمهای «زندگی و دیگر هیچ» و «زیر درختان زیتون» در میان ویرانههای زلزلهٔ رودبار و در فیلم «ای بی سی آفریقا» که دربارهٔ قربانیان بیماری ایدز در اوگاندا است، باز به دنبال نمایش جنبههای مثبت زندگی است. حتی در فیلمهایی مثل «طعم گیلاس» یا «باد ما را خواهد برد» که مشخصاً دربارهٔ مرگ است، باز هم شور زندگی و عشق به طبیعت موج میزند. در «طعم گیلاس»، آقای بدیعی خودکشی میکند اما فیلم با مرگ او تمام نمیشود. بدیعی در گور خود دراز میکشد و پردهٔ سینما تاریک میشود اما کیارستمی فیلم را در تاریکی تمام نمیکند. او به زندگی و تپههای اطراف تهران برمی گردد و گروه فیلمبرداری و آقای بدیعی و سربازان را نشانمان میدهد. کیارستمی به عنوان پیرو مکاتب خیام و حافظ، در فیلمهایش بارها بر غنیمت شمردن حال تأکید و در گفتوگویی نیز اشاره کرده: «انسان در هر لحظه تازه میشود.» وی با این نگرش به هستی، باید هم در آثارش اینچنین میل به بقا و زیستن دیده شود. همانطور که حافظ در اشعارش ما را به زندگی فرا میخواند و اعتقاد دارد انسان برای یافتن آرامش قبل از هر چیز باید به خود رجوع کند. کیارستمی نیز در فیلمهایش با برجسته ساختن زیباییهای دنیا به جدال با نیستی میرود و مخاطبش را از لزوم انتخاب شیوه درست نگاه کردن به زندگی آگاه میسازد. کیارستمی در یکی از مصاحبههایش، به این مطلب اشاره کرد که برای او منابع اصلی الهام چیزی نیستند جز انسانها و طبیعت. او در جای دیگری نیز عنوان کرده که هیچکدام از شخصیتهای فیلمهایش را از ابتدا خلق نکرده و همه آنها را بر اساس آدمهایی که دیده نوشته است.
کیفیت پایین نقشههای آلمانی باعث پیچیدهتر شدن وضعیت قوای ورماخت میشد. این نقشهها با مقیاس ۱:۱۰۰٬۰۰۰، «بسیار قدیمی و تقریباً بلااستفاده» توصیف گشتهاند که قدمت برخی از آنها به سال ۱۸۷۰ میرسید. در نتیجه، یگانهای ورماخت گاهی با یکدیگر برخورد میکردند، گم میشدند و با فاصله زیادی اهداف خود را نمیافتند. این شرایط به شکل بسیار غیر ضروری به مصرف سوخت، از دست رفتن زمان و فرسایش خودروها میانجامید. دقت نقشهها به اندازهای پایین بود که حتی افسران ستاد کل هم از عدم انطباق آنها با واقعیت گله داشتند. امکان اختصاص یافتن بلافاصله نقشههای به غنیمت گرفته شده به یگانها نیز وجود نداشت چرا که تعداد اندکی از نیروهای آلمانی قادر به خواندن الفبای سیرلیک زبان روسی بودند. اسامی آلمانی میبایست روی این نقشهها چاپ میشدند که همواره به خوانایی آنها کمک نمیکرد.
جستجو برای یافتن صلیب راستین (صلیب مقدس عیسی مسیح) به شکنجه شدن بسیاری از روحانیون مسیحی منجر شد. طبری نیز در تاریخ الرسل و الملوک به این موضوع اشاره کرده است. سرانجام قطعهای از آن را که در صندوق خاصی نگهداری میشد، یافتند و به عنوان غنیمتی فوقالعاده گرانبها به تیسفون فرستادند. این صلیب به عنوان نماد پیروزی ساسانیان بر مسیحیان مورد استفاده قرار گرفت. پس از آن مودستوس، پاتریارک ارتدوکس یونانی، از سوی ساسانیان به عنوان حاکم شهر تعیین شد. پارسیان در سال ۶۱۷ سیاست خود را تغییر دادند و این بار با مسیحیان ضد یهودیان متحد شدند. این تغییر رویکرد، احتمالاً به دلیل فشارهایی صورت گرفت که مسیحیان ساسانی میانرودانی بر ساسانیان وارد میکردند. بر اثر این تغییر موضع، بار دیگر از مهاجرت یهودیان به اورشلیم جلوگیری به عمل آمد و اقامت و اسکان آنها محدود شد. با این وجود به نظر نمیرسد که آنان، چنانکه سبئوس نوشته است، به طرز خشونتباری از اورشلیم اخراج شده باشند. تا جایی که دانسته است، یک کنیسهٔ کوچک آنان در این زمان در اورشلیم تخریب شده و مالیاتهای سنگینی بر آنان وضع گردیده است. در مقابل، شرایط مسیحیان بهبود پیدا کرد و به وضع سابق بازگشت.