در قهستان

معنی کلمه در قهستان در لغت نامه دهخدا

درقهستان.[ دَ ق ِ هَِ ] ( اِ مرکب ) درختستان. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه در قهستان در فرهنگ فارسی

درختستان .

جملاتی از کاربرد کلمه در قهستان

در همان زمان اقامت در قهستان ،آوازه او از مرزهاى ايران گذشته و به گوش خان مغولانرسيد و لذا در انتظار روزى به سر مى برد تا از وجودش بهره مند شود و سرانجامشانس به هلاكو رو كرده و خواجه پس از سقوط اسماعيليان ، در دستگاه او درآمده و خدماتعلمى خويش را ادامه داد كه ((رصدخانه مراغه )) يادگار آن دوران يعنى ازسال 657 مى باشد.وى در روزهيجده ذيحجه سال 672در بغداد كه به منظور جمع آورىكتاب براى رصدخانه اش رفته بود، پس از هفتادسال تلاش در عرصه هاى مختلف ،به رحمت ابدى پيوست و در كاظمين عليهماالسّلام دفنگرديد.
قیاس کن تو که فردوس مطلق است عراق مرا چه فایده چون دوست در قهستان است
چشمه‌ساری کرده جاری در قهستان دماغ فیض ابداع خرد کردش لقب سحر آفرین
در قهستان ز من چه بیش و چه کم هیچ توفیر نیست نقصان هم
پس از مرگ نمایندهٔ زیاد در خراسان یعنی حکم، یک خیزش گسترده دیگر به وجود آمد، اما جانشین وی، ربیع بن زیاد حارثی، پیش از گذر از آمودریا برای یورش به چغانیان، بلخ را به دست گرفت و شورشیان را در قهستان شکست داد.
خیز و اندر گردش آور جام عشق در قهستان تازه کن پیغام عشق
تون پس از الموت مهم‌ترین مرکز اسماعیلیه در قهستان بوده و قلاعی مستحکم داشته‌است.
در قهستان خلوتی ورزیده ئی رستخیز زندگی نادیده ئی
لعل ناب اندر بدخشان تو هست برق سینا در قهستان تو هست
از ۷۰ دژی که در قهستان قرار داشت، وسیع‌ترین و عظیم‌ترین آنها در ۵ هزار گزی جنوب غربی شهر تون باشد. اسماعیلیان، قلعهٔ نظامی خود را در بالای این کوه ساخته بودند که در بلندترین نقطه دشت تون واقع شده و از تمام جهات بر منطقه مشرف است. موقعیت این قلعه به‌گونه‌ای است که از سه جهت به پرتگاه‌هایی منتهی می‌شود و تنها راه دسترسی به قلعه از طریق تنگه‌ای است که در جنوبی غربی کوه، که شیب کمتری دارد، قرار گرفته‌است.