نوازشگری

معنی کلمه نوازشگری در لغت نامه دهخدا

نوازشگری. [ ن َ زِ گ َ ] ( حامص مرکب ) شفقت. مرحمت. مهربانی. ( ناظم الاطباء ). عمل نوازش گر :
نوازشگری را بدو راه داد
به نزدیک تختش وطنگاه داد.نظامی.نوازشگریهای بدرام تو
برآرد به هفتم فلک نام تو.نظامی.به جای شما هر یکی بی سپاس
نوازشگری ها رَوَد بی قیاس.نظامی.|| نوازندگی. عمل نوازنده و آنکه آلات موسیقی را به صدا درآورد.

معنی کلمه نوازشگری در فرهنگ فارسی

شفقت . مرحمت . مهربانی . عمل نوازش گر

جملاتی از کاربرد کلمه نوازشگری

والدین با صحبت کردن، مکث کردن، توجه کردن به بیان احساس‌ها و هیجان‌های نوزاد و کودک خود، دادن فرصت تمرین هیجان‌ها به او در محیط بازی، ارائه الگوی تقویت و مشاهده‌ای و نوازشگری می‌توانند، سنگ بنای ارتباط اجتماعی و پرورش هوش احساسی را در کودکان بنا کنند.
جان ارباب وفا خاک شد اندر کف دوست بس که سرگرم نوازشگری خوان خودند
سکندر چو بشنید گفتارشان نوازشگری کرد بسیارشان
یار شد جور پیشه جامی را زین نوازشگری خبر که دهد