توار

معنی کلمه توار در لغت نامه دهخدا

توار. [ ت َ ] ( اِ ) ریسمانی که بدان ، بار بر چاروا بندند. ( ناظم الاطباء ). رجوع به لسان العجم شعوری ج 1 ص 288 شود.
توار. ( اِخ ) مرکز بلوکی در ناحیه برسویر در ایالت دوسِوْر فرانسه است که 10600 تن سکنه دارد و قصری از قرن هفدهم در آنجا باقی مانده و دارای بازار فروش غلات و محصولات کشاورزی است. ( از لاروس ).

معنی کلمه توار در فرهنگ فارسی

ریسمانی که بدان بار بر چاروا بندند .

معنی کلمه توار در فرهنگ اسم ها

اسم: توار (دختر) (کردی) (پرنده) (تلفظ: tavār) (فارسی: تَوار) (انگلیسی: tavar)
معنی: پرنده، نوعی ریسمان، ( اعلام ) ) ( توارکوه ) نام کوهی در شمال ایران، شهرستان چالوس، ) نام محلی در ناحیه برسویر در ایالت دوسِور فرانسه

جملاتی از کاربرد کلمه توار

دیویا توار (۱ اوت ۱۹۸۴ هاریانا) جودوکار هندی است. او نماینده هند در المپیک تابستانی ۲۰۰۸ در پکن در دسته ۷۸ کیلوگرم بود اما نتوانست به فینال راه پیدا کند.
جلوه دادن اختر ادراک گردون خودیست آفتاب معرفت را در تواری داشتن
اکنون که در دیار تو ای پادشاه دهر الظلم قد تواری و العدل قد کشف
ترسم چو از محاق تواری برون شوم در من کشند مرد وزن انگشت چون هلال
ماهی که حسن او رشک خورشید و غیرت ناهید بود و آفتاب از خجالت رخسارش در حجاب تواری و عنبر در شکنج زلف او متواری.