نا گرفتنی

معنی کلمه نا گرفتنی در لغت نامه دهخدا

ناگرفتنی. [ گ ِ رِ ت َ ] ( ص لیاقت ) که گرفتنی نیست. مقابل گرفتنی. رجوع به گرفتنی شود.

معنی کلمه نا گرفتنی در فرهنگ فارسی

که گرفتنی نیست . مقابل گرفتنی

جملاتی از کاربرد کلمه نا گرفتنی

منزل گرفتنی در دل دلدادگانت گرچه نگنجی در زمین و آسمان‌ها
ثُمَّ قَبَضْناهُ إِلَیْنا قَبْضاً یَسِیراً (۴۶) آن گه ما خود می‌گیریم آن سایه را باز گرفتنی آسان.
از تو قهر آید و ز من تدبیر هر که گویم گرفتنی است بگیر
و هان تا نگویی که من از طول أمل خالیم و فریب شیطان نخوری بدان که هر که زیادتر از آنچه ضروری یک سال است جمع می کند طول أمل دارد و همچنین هر که أمور او متفرق و با مردم معامله و محاسبه دارد که زمان آن طول می کشد و دادنی و گرفتنی دارد و با وجود این، مضطرب نیست طویل الأمل است.
این روش رزمی برای مبارزه افراد عادی با سامورایی‌ها دوران حکومت فئودالی ژاپن و تکامل یافته است. درنتیجه در این هنر رزمی، روش مبارزهٔ یک شخص بدون سلاح یا دارای یک سلاح کوتاه با یک حریف مسلح و زره‌پوش، آموزش داده می‌شود. از آنجا که حملهٔ مستقیم به یک حریف زره‌پوش به بی‌فایده است، مبارزان بایستی از روش‌هایی چون فنون گرفتنی، پرتابی و قفل مفصل برای خنثی کردن نیروی حریف استفاده کنند و این تکنیک‌ها بر مبنای استفاده از انرژی حریف علیه خودش طراحی شده‌اند.
وی به عنوان نامزد حزب مؤتلفهٔ اسلامی در انتخابات نام‌نویسی کرد . میرسلیم با شعار «راستی و درستی» و «حق گرفتنی است» در انتخابات شرکت کرد.
فَعَصی‌ فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ سر کشید فرعون از آن رسول فَأَخَذْناهُ أَخْذاً وَبِیلًا (۱۶) فرا گرفتیم او را فرا گرفتنی گران.
ریسک سرمایه‌گذاری بر اساس این نظریه در نظر گرفتنی است.
خوّاص را پرسیدند چونست که مردم بسماعِ قول حرکت کنند و بقرآن حرکت نکند گفت زیرا که سماع قرآن را فرا گرفتنی باشد که کس حرکت نتواند کرد از هول و قوّت و غلبۀ او وسماع قول ترویح بود، مردم اندرو بحرکت آید.
إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا ایشان که گرویدگان‌اند و آزرم دارندگان از خدای إِذا مَسَّهُمْ که (۱) بایشان رسد طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ دیو گرفتنی از دیو تَذَکَّرُوا حق را یاد کنند و در یاد آرند فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ (۲۰۱) تا از آن حیرتی که دیو نمود بیرون آیند و حق بینند و با صواب آیند.