معنی کلمه غوکان در لغت نامه دهخدا غوکان. ( اِ ) وزغ. ( ناظم الاطباء ) ( اشتینگاس ). || ج ِ غوک. وزغان. ( ناظم الاطباء ). رجوع به وزغ ، غوک و قورباغه شود.
جملاتی از کاربرد کلمه غوکان در قعر بحر ماهی بسته دهان و غوکان بگشاده لب به دعوی بی معنی ازکناره بر لب استخر دیدهای که ز غوکان شب چه بساطی است، آن به عین بود این