کاغذ حلوا. [ غ َ ذِ ح َل ْ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کاغذی که حلوا در آن پیچند. و بخاطر شیرینی اکتسابی مشبه به واقع شود. که از حلوا کسب شیرینی کند : نسخه صورت شیرین که شکرآشوب است پیش حلوای لبت کاغذ حلوا گردد.سالک یزدی ( از آنندراج ).لعل شکربار او خط چو هویدا کند قطعه یاقوت را کاغذ حلوا کند.محسن تأثیر ( از آنندراج ).
معنی کلمه کاغذ حلوا در فرهنگ فارسی
کاغدی که حلوا در آن پیچند
جملاتی از کاربرد کلمه کاغذ حلوا
مجموع کتابهای علم درسی از هم بدرید و کاغذ حلوا کرد