هرموج

معنی کلمه هرموج در لغت نامه دهخدا

هرموج. [ هَُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان و بخش کردیان شهرستان جهرم واقع در 14 هزارگزی جنوب خاوری قطب آباد و کنار راه مالرو عمومی دهستان. دامنه ای است گرمسیر و دارای 180 تن سکنه. از قنات مشروب میشود. محصول عمده اش غلات ، برنج ، خرما و مرکبات است. شغل اهالی زراعت و باغداری است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

جملاتی از کاربرد کلمه هرموج

در دل آب به این رنگ چمن پیراکیست که رگ کوچهٔ هرموج خیابان شده است
بخش کُردیان یکی از بخش‌های شهرستان جهرم در استان فارس ایران است. مرکز این بخش شهر قطب‌آباد است. این بخش دارای یک شهر، دو دهستان به نام‌های قطب‌آباد و علویه، ۸ روستا به نام‌های موسویه (دهزیر)، علویه (باباعرب)، گلدامچه، یوسف‌آباد، دنیان، چنارسوخته، چدرویه و هرموج و همچنین ۴۵ آبادی است. مساحت این بخش ۱۱۲۵ کیلومتر مربع است.
برهرکه درمقام رضا قطره می زند هرموج از این محیط بود ساحل دگر