جملاتی از کاربرد کلمه پهلو نشین
اگر سپهر به بی حاصلان ندارد لطف نبات بهر چه پهلو نشین بید بود
به لطفم گفت حرف آشنا لیک آن چنان حرفی که من پهلو نشین بودم ولی دشوار فهمیدم
دلنوازش کس نبد، پهلو نشینش کس نبود خنجرش پهلو نشین گردید و، تیرش دلنواز
حیرت آبادی که او پهلو نشین باشد مرا کاش همچون شمع جان در آستین باشد مرا
نآمد به سر کشی تو کس، غیر تیغ و تیر پهلو نشین نگشت کس ات جز سر سنان