کاغذ باد. [ غ َ / غ َ ذِ / ذْ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کاغذی است معروف که به رشته بسته به هوا کشند. ( غیاث ). اسباب بازی کودکان.بادبادک. بمعنی کاغذ اطفال. ( آنندراج ) : نوآموز حیا طفلی که در دام غمم دارد رود گر عالمی بر باد کاغذ باد میداند.عظیم نیشابوری.کسی که عشق بود روز اول استادش کتاب حرف هوائی است کاغذ بادش.ملاطاهر غنی ( از آنندراج ).چنان شد هوا تر ز فیض سحاب که شد کاغذ باد کشتی آب.سعید اشرف ( از آنندراج ).
معنی کلمه کاغذ باد در فرهنگ عمید
=بادبادک
معنی کلمه کاغذ باد در فرهنگ فارسی
کاغذی است معروف که برشته بسته بهوا کشند اسباب بازی کودکان
جملاتی از کاربرد کلمه کاغذ باد
مرغ دل ما را روش کاغذ باد است بیرشته بپا از کف طفلان نپریده است
چه حاجت است به قاصد که نامههای کلیم به دست آه روان همچو کاغذ باد است
نگردد تا گره تار نفس در دل زخاموشی چو کاغذ باد هر فرد از کتاب زندگی باشد
جز مدح تو گر نقش کنم بر رخ کاغذ باد از کفم انگشت قلمدار شکسته
قلم راست حرفی ازو در سرشت که بر کاغذ باد باید نوشت
در هوای تو ز بس رفته ام از خود چه عجب کاغذ باد شود گر ورق تصویرم
ز وصف او به هوا برشدی چو کاغذ باد ورق اگر نه ز شیرازه داشتی زنجیر
بیاض شعر به توفان رود چو کاغذ باد ز وصف زلف تو گر مصرعی کنم تحریر
گهی با خاک یکسانم، گهی همچشم کیوانم نصیب و قسمت من در جهان چون کاغذ باد است
مقیم کوی عشق از قید هر تکلیف آزاد است به دست طفل، فرمان سلیمان کاغذ باد است