کارزان

معنی کلمه کارزان در لغت نامه دهخدا

کارزان. ( اِخ ) دهی از دهستان خزل بخش شیروان چرداول شهرستان ایلام. 16هزارگزی جنوب باختر چرداول ، 5هزارگزی باختر راه اتومبیل رو روزنگوان. کوهستانی و سردسیر و سکنه آن 180 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات و تریاک و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری میباشد در دو محل بفاصله یک هزار گز وبدو نام علیا و سفلی شهرت دارد و سکنه قسمت علیا 180 نفر است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران جلد پنجم ).

معنی کلمه کارزان در فرهنگ فارسی

دهی از دهستان خزل شهرستان ایلام

معنی کلمه کارزان در فرهنگ اسم ها

اسم: کارزان (پسر) (کردی) (تلفظ: karzan) (فارسی: کارزان) (انگلیسی: karzan)
معنی: کاردان و دانا

جملاتی از کاربرد کلمه کارزان

بخش کارزان داری 8272 نفر جمعیت در 1693 خانوار است در سرشماری 1385 و بعد خانوار در این بخش 4.8 است
بخش کارزان یکی از بخش‌های تابعه شهرستان سیروان در استان ایلام در غرب ایران است.
گرچه خاری است کارزان ارزد این چون ز دست اوست صد جان ارزد این
نیکبختی هر کرا باشد همه زان سر بود کارزان سر نیک بایدگر نمیدانی بدان
جوانی گر به نرخ جان فروشند بده جان و بخر کارزان فروشند
ای دریغا مرغ کارزان یافتم زود روی از روی او بر تافتم