جريد

معنی کلمه جريد در لغت نامه دهخدا

جرید. [ ج َ ] ( ع ص ، اِ ) روز و سال تمام. ( از منتهی الارب ) ( از متن اللغة ). تمام. ( آنندراج ). یوم جرید؛ روز تمام و کذلک عام جرید. ( از منتهی الارب ) ( از متن اللغة ). || شاخ درخت خرما. ( آنندراج ). شاخه های درخت خرما و یکی آن جریده است.( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ). || درختی که شاخ و پوست از آن جدا کرده باشند. ( آنندراج ). جریده. ( یادداشت مؤلف ). || در بیت زیر به معنی یکه رو و تنهاست :
روز خفاشک نیارد برپرید
شب برون آید چو دزدان جرید.مولوی.|| قاصد و جاسوس. ( غیاث اللغات از لطائف ). معنی قبلی بظاهر از مصادیق معنی اخیر است.

معنی کلمه جريد در فرهنگ معین

(جَ ) [ ع . ] (ص . ) تنها، تنهارو، منفرد.

معنی کلمه جريد در فرهنگ عمید

۱. نیزۀ کوتاه.
۲. یکه وتنها.

معنی کلمه جريد در فرهنگ فارسی

( صفت ) تنها تنهارو منفرد.
روز و سال تمام تمام یا شاخ درخت خرما یا درختی که شاخ و پوست از آن جدا کرده باشند .

معنی کلمه جريد در ویکی واژه

تنها، تنهارو، منفرد.

جملاتی از کاربرد کلمه جريد

القدس (عربی: جريدة القدس) یک روزنامه سیاسی - روزانه؛ به زبان عربی است. این روزنامه توسط در سال ۱۹۶۷ در نتیجه ادغام دو روزنامه «الدفاع» و «الجهاد»، در اورشلیم تأسیس شد. این روزنامه در تیراژ بالایی در فلسطین منتشر و توزیع می‌شود. اعتماد و استقبال مردمی از این روزنامه در فلسطین ۴۳ درصد می‌باشد در صورتی که روزنامه «الحیاه الجدیده» ۷در صد استقبال دارد و دومین روزنامه محسوب می‌شود.