معنی کلمه کش کشان در لغت نامه دهخدا
بمن نگر که مرا یار امتحانهاکرد
به حیله کرد مرا کشکشان به گلزاری.مولوی ( از جهانگیری ).دست عشق آمد گریبانم گرفت
دست دیگر رشته جانم گرفت
کشکشانم برد تا درگاه دوست
در دلم بنشست و ایمانم گرفت.باباعلی کوهی ( از آنندراج ).