کف سفید

معنی کلمه کف سفید در لغت نامه دهخدا

کف سفید. [ ک َ ف ِ س َ / س ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) برف را گویند. ( برهان ). کنایه از برف باشد. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ).
کف سفید. [ ک َ س َ / س ِ ] ( ص مرکب ) کنایه از مردم صاحب همت است که بسبب بخشندگی مفلس و پریشان شده باشد.( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( از انجمن آرا ) ( آنندراج ).

معنی کلمه کف سفید در فرهنگ معین

(کَ س ) [ ع - فا ] (ص مر. ) کنایه از: صاحب همتی که به سبب بخشش تهیدست شده .

معنی کلمه کف سفید در فرهنگ فارسی

صاحب همتی که بسبب بخشش تهیدست شده .
برف را گویند . کنایه از برف باشد.

معنی کلمه کف سفید در ویکی واژه

کنایه از: صاحب همتی که به سبب بخشش تهیدست شده.

جملاتی از کاربرد کلمه کف سفید

بنابراین وقتی اورانوس شباهنگام به دیدار همسرش گایا آمد، کرونوس از پشت به پدر حمله می‌کند و اندام او را تکه‌تکه می‌کند. در این روایت افسانه‌ای کرونوس تکه‌ای از اندام پدر را به دریا می‌اندازد و از زخم‌های اورانوس خون سیاهی می‌آید. از آن خون غولان و هیولاها و بنا به گفتهٔ برخی دیگر از منابع الهه‌های انتقام و گیگانت‌ها به‌وجود آمدند، و از کف سفید موج‌های دریایی که کرونوس اندام پدر را در آن انداخت ایزد بانوی آفرودیته (ایزد عشق) به‌وجود می‌آید.