رضوان

رضوان

معنی کلمه رضوان در لغت نامه دهخدا

رضوان. [ رِض ْ ] ( ع مص ، اِمص ) مصدر به معنی رَضی ً [ رَ ضَن ْ ] و رُضی ً [ رُ ضَن ْ ]. ( منتهی الارب ). خشنود شدن. ( ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 52 ) ( دهار ) ( از اقرب الموارد ). رضا. مرضات. خشنودی. ( یادداشت مؤلف ). رضامندی. ( فرهنگ فارسی معین ).
- بیعت رضوان ؛ بیعتی که برخی از صحابه با رسول ( ص ) کردند در زیر درختی در حدیبیه ، و چون مردمان آن درخت را سپس تعظیم کردن گرفتند عمر امر به قطع آن کرد تا بت پرستی دیگربار پایه نگیرد،و ناظر بدین بیعت است آیه شریفه ٔ: لقد رضی اﷲ عن المؤمنین اذ یبایعونک تحت الشجرة فعلم ما فی قلوبهم فأنزل السکینة علیهم و اثابهم فتحاً قریباً. ( 18/48 )؛ به تحقیق خشنود شد خداوند از مؤمنان وقتی که بیعت کردند با تو در زیر آن درخت پس می داند آنچه را در دلهای ایشانست پس فرودآورد آرامش خاطر را بر ایشان وپاداش داد ایشان را فتحی نزدیک. ( از یادداشت مؤلف ). ناصرخسرو در قصیده ای اشاره به این بیعت دارد و گوید:
آن قوم که در زیر شجربیعت کردند
چون جعفر وسلمان و چو مقداد و چو بوذر.
- رضوان اﷲ علیه ، علیه رضوان اﷲ ؛ خشنودی خدا بر او باد. خدای تعالی از او خشنود باد. دعایی است که پس از نام مرده آرند. ( یادداشت مؤلف ). و همچنین است رضوان اﷲ علیها : به دارالخلافه مقدس مجده اﷲ به عهد راضی رضوان اﷲ علیه قاضیی بود نام اوابومحمد... ( فارسنامه ابن بلخی ص 117 ).
- رضوان اﷲ علیهم ؛ دعاییست که پس از نام مردگان ( بخصوص مردگان دین ) آرند، بمعنی خشنودی خدای بر آنان باد. ( یادداشت مؤلف ). دعای خیر است یعنی برکت خدا شامل حال ایشان باد. ( ناظم الاطباء ) : این رساله در ذکر صحابه رضوان اﷲ علیهم که لمعه ای است از بوارق بیان و حدایق بنان او ایراد کرده می شود. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 234 ). و بعهدخلفای گذشته رضوان اﷲ علیهم در وجه خزانه بودی. ( فارسنامه ابن بلخی ص 136 ). و بنده خواست که این فصول با انساب و تواریخ عرب و حضرات و ائمه دین مبین رضوان اﷲ علیهم در پیوندد. ( فارسنامه ابن بلخی ص 113 ).
|| پسندیدن. ( ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 52 ) ( دهار ).
رضوان. [ رُض ْ ] ( ع مص ) رِضْوان. ( از اقرب الموارد )( از دهار ) ( از منتهی الارب ). رجوع به رِضْوان شود.
رضوان. [ رِض ْ ] ( ع اِمص ) خشنودی. ( دهار ) ( غیاث اللغات ). || قبول.( از ناظم الاطباء ). || تحسین. آفرین. ( فرهنگ فارسی معین ). || برکت. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه رضوان در فرهنگ معین

(رِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) خشنود شدن . ۲ - (اِ. ) بهشت ، نگهبان بهشت .

معنی کلمه رضوان در فرهنگ عمید

۱. بهشت.
۲. دربان و نگهبان بهشت.
۳. (اسم مصدر ) [قدیمی] خشنود شدن، خشنودی.

معنی کلمه رضوان در فرهنگ فارسی

فرشته موکل بر بهشت ( فردوس ) در نظر مسلمانان دربان و نگاهبان جنت .
خشنودشدن، خشنودی، بهشت ودربان ونگاهبان بهشت
۱ - ( مصدر ) خشنود شدن . ۲ - ( اسم ) خشنودی رضامندی . ۳ - قبول . ۴ - تحسین آفرین . ۵ - ( اسم ) بهشت جنت .
محمد افندی متوفای ۱۳٠۵ قمری اوراست : شرح مختصر البیان المسفر من وجوه التبیان که به سال ۱۲۸۹ قمری تالیف آنرا به پایان رساند

معنی کلمه رضوان در فرهنگ اسم ها

اسم: رضوان (دختر، پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: rezvān) (فارسی: رضوان) (انگلیسی: rezvan)
معنی: خشنودی، بهشت، نگهبان بهشت، ( در ادیان ) فرشته ای که نگهبان یا دربان بهشت است، ( در قدیم ) رضایت، رضامندی، نام فرشته ای که نگهبان و دربان بهشت است

معنی کلمه رضوان در دانشنامه عمومی

رضوان (بیرجند). رضوان منطقه ای مسکونی است در دهستان کاهشنگ از توابع بخش مرکزی شهرستان بیرجند، واقع در استان خراسان جنوبی که بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت آن ۱۴ نفر ( در ۶ خانوار ) بوده است.
رضوان (میامی). رضوان شهری از توابع بخش کالپوش و مرکز آن، واقع در شهرستان میامی در استان سمنان است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این شهر۰ نفر ( ۴۵۲خانوار ) بوده است.
رضوان (نهبندان). رضوان یک روستا در ایران است که در بخش شوسف شهرستان نهبندان در استان خراسان جنوبی واقع شده است.
این روستا در دهستان عربخانه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۵ نفر ( ۶ خانوار ) بوده است.

معنی کلمه رضوان در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
رضو (۷۳ بار)

معنی کلمه رضوان در ویکی واژه

خشنود شدن.
بهشت، نگهبان بهشت.

جملاتی از کاربرد کلمه رضوان

رضوان گویی به ما فرستاد قصری ز بهشت ارمغانی
این روستا در دهستان رضوان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۵ نفر (۴خانوار) بوده‌است.
این روستا در دهستان رضوانیه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۱ نفر (۱۰خانوار) بوده‌است.
هر گلی کز باغ طبعم بشکفد بر سر غلمان و رضوان می‌زنم
اله بخش محله، روستایی تالش نشین از توابع بخش مرکزی شهرستان رضوان‌شهر در استان گیلان ایران است.
گروه اسلامگرای «شمشیرهای حقیقت» مسئولیت بمب‌گذاری در کافی نت‌ها، مغازه‌های موسیقی و سالن‌های استخر را که آنها را مکان‌های شرارت می‌دانستند، بر عهده گرفت. مهاجمان شبانه بمب‌های کوچکی را در خارج از واحدهای تجاری منفجر می‌کردند که خسارتی به بار آورد اما آسیبی به آنها وارد نشد. اسماعیل رضوان سخنگوی حماس هرگونه ارتباط با این گروه را رد کرد.
مگو از جنت و رضوان حکایت بیش ازین با من که حیرانست صد جنت در آن رضوان که من دیدم
این روستا در دهستان رضوانیه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۳۴ نفر (۱۵۳خانوار) بوده‌است.
آق مسجد، روستایی از توابع بخش پره‌سر شهرستان رضوانشهر در استان گیلان ایران است.
گاه آن آمد که عالم جمله باغستان شود صحن بستان از خوشی چون روضه رضوان شود
او یک شخصیت ملی و میهن‌پرست شمرده می شد. سال ها به عنوان استاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز و قائم مقام دانشگاه آزاد اسلامی منطقه شمال غرب بود. قبر او در قبرستان باغ رضوان مرند می باشد.
نهادهای حکومتی در جمهوری اسلامی سعی می‌کنند تا او را به عنوان شهید در یکی از سه محل، قطعه شهدا، امامزاده شاهچراغ و مسجد دانشگاه شیراز دفن کنند، اما مادر حسین‌پور تئوری کشته شدن فرزندش را نمی‌پذیرد و با دفن او در قطعه نام‌آوران باغ‌رضوان در اصفهان موافقت می‌کند.
چه باغ است اینکه چون مینوی رضوان مقیمش را حیات جاودان است؟!
امامی دهکردی در روز سه‌شنبه ۱۱ تیرماه ۱۳۸۷ در سن ۸۶ سالگی درگذشت. پیکر او را در قطعهٔ نام‌آوران (۵۰۱)، بلوک ۱، ردیف ۱۲، شماره ۱۳ آرامستان باغ رضوان اصفهان به خاک سپردند.
پدرش رضوان پکان یک نظامی و مادرش نوین دوبروجا یک زن خانه‌دار بود. آژدا پکان در خانواده‌ای بسیار اجتماعی و مدرن بزرگ شد.
چو مالک بی زیان باشد ز دوزخ هرکه او دارد ز رضوان خیال تو بهشتی در سعیر دل
اگر وعده خلد رضوان در خاطر یاران عجول موقع قبول ندارد، اینک روضه خلد برین در دیده خلق زمین جلوه گر است و شجر طوبی بثمر خوبی بارور.
رضوان به هوای قد رعنای تو ای سرو جاوید وطن ساخته در سایه طوبی ست
تا رسید از سر کوی تو نسیمی به بهشت میر بنده خاک درت روضه رضوان آمد
با توام دل بسوی روضه ی رضوان نکشد که ترا خانه بُود روضه و رضوان بنده