معنی کلمه گریه ناک در لغت نامه دهخدا
بجای تخم جواری فشاند دانه اشک
چو دست بر مژه گریه ناک زد دهقان.ملاطغرا ( از آنندراج ).دگر از ره مستیم گریه ناک
نیم آگه از گریه خود چو تاک.ملاطغرا ( از آنندراج ).بادا لبان دولت کلی بخنده در
از کلک گریه ناکت و از دیده ترش.دقایقی مروزی.