وجیب

معنی کلمه وجیب در لغت نامه دهخدا

وجیب. [ وَ ] ( ع مص ) وجب. وَجَبان ؛ طپیدن دل. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( آنندراج ) ( المصادر زوزنی ).

معنی کلمه وجیب در فرهنگ فارسی

طپیدن دل

جملاتی از کاربرد کلمه وجیب

سر زبالین شرق برداری دامن وجیب پر ز زرداری
لباس گل را صد دامن است وجیب یکی مگرکه کسوت حورست وحلّۀ رضوان
از تو در آویختم همچو قبای تو زانک خون من وجیب تو هر دو در آن کردن است