معنی کلمات "لغت نامه دهخدا" - صفحه 314
- همدانک
- کیلان بر
- کینه کشیدن
- کین اختن
- کین کشی
- کین جو
- کینه جوی
- کینه داری
- کیهان خدای
- گاری چی
- باسلق
- گاو شیره
- جابرسا
- واجب مطلق
- داقع
- حسن مطلق
- طریحی
- مست علی بیگلو
- مضاره
- مطارده
- مطاعم
- مطافی
- مطح
- مطحن
- مطع
- مطق
- اهمه
- اهمر
- شطا
- شقه کردن
- گوی و چوگان
- خون خفته
- گل گنده
- بدل چینی
- رعون
- زشتی کردن
- دریای کاسپین
- نوع دوستی
- ضوی
- پیکانه سم
- الاق
- افضل الدین خونج
- درفشه
- خزالی
- صالح اسماعیل
- سدین
- اب کندن
- گچ کرسا
- اصطفاف
- گله کننده
- اختر شب گرد
- خشیجان
- درازنو
- شهاب رنگ
- تند تیز
- ارمنازی
- تخمه شکستن
- ابن ابی الحبیر
- خط مسلمی
- درودگاه
- سمود
- خسروگرد
- عیب تراش
- گواه کردن
- شعری شامی
- کلاته سرخ
- بی کیدن
- استوار بند
- ولایت ستان
- خار چینی
- ابو سنان
- جانور
- لنده کوه
- ناز و نوز
- عنیس
- هتک کردن
- حسن کاتب
- زنهار داشتن
- اصل لوز
- دسام
- کافر سیرت
- العجل
- تمانع
- بلمون
- باد فرودین
- شوردرق
- حسین سری
- روی اندوده
- احشام جت
- جوان قلعه
- مبثوث
- دود افکندن
- نیک رای
- پایان بینی
- بندنده
- شع
- دوگانی
- اسند
- خط پنجه
- تنکمان
- ته غربالی
- پیر شاه
- خورنق حیره
- خوش پشت
- نی بندک
- الغانی
- خون سبیل
- ننگ و نکبت
- بیش بهار
- امپراطریس
- دهان گشاده
- لحیم کاری
- شکال بند
- حلاس
- رس کردن
- سر لا
- حجاب ظلمانی
- صاعد و هابط
- مهر جم
- دارالندوه
- راپچ
- حک و اصلاح
- جام هلالی
- خشک چوب
- یخ گیری
- کسب نمودن
- گمرک چی
- پوشیده حالی
- رباط سنگ
- چشم پشت
- اب مژه
- زهد فروشی
- حاسد افکن
- دزد گه
- ارداویراف نامه
- کاکی بن نعمان
- زرم
- نورج
- گونده بو
- داخرجین
- بیره
- خوش فطرت
- بسبط
- بی شام
- شاگاس
- رحمانی
- ذوالدمعه
- رعو
- زده لو
- بچک
- نافریده
- علیمرادخان زند
- مصطفی میرزا
- چهل درم
- دهنه بید
- دعوی پرست
- استراتژ
- مهره زده
- خلاف شرع
- خره زا
- بونش
- جوکندان
- روشنایی دادن
- شبه گون
- داتار
- صمی
- صمام
- بیدبن
- اخ و اوخ
- بز قدم
- پر و بال زده
- هلاکی
- تیوی
- دروازهبان
- ساز و ساخت
- بی سابقه
- شهمردان
- بر زبان نهادن
- بلغور وا
- دیر خواب
- بعاد
- قاعدون
- شکم گرفتن
- تازه بهار
- اربع عشره
- خرد نقش
- رستا
- تنگ نیاز
- قلعه نوخرقان
- ایکری
- قصبه منیعات
- برنیه
- ده خان
- قهاری
- کشکول ساز
- بدراک
- اشات
- ال مروان
- تبه مغز
- گاو تازی