ده خان

ده خان

معنی کلمه ده خان در لغت نامه دهخدا

ده خان. [ دِه ْ ] ( اِ مرکب ) کدخدا و رئیس و بزرگ ده و قاضی ده. ( ناظم الاطباء ).
ده خان. [ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان درختنگان بخش مرکزی شهرستان کرمان. واقع در 28هزارگزی شمال خاوری کرمان. سکنه آن 650 تن. آب آن از قنات تأمین می شود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
ده خان. [ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 60هزارگزی شمال خاوری لنده مرکز دهستان. دارای 150 تن سکنه است.آب آن از چشمه و رودخانه تأمین می شود. ساکنین از طایفه طیبی هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

معنی کلمه ده خان در فرهنگ فارسی

کدخدا و رئیس و بزرگ ده و قاضی ده .

معنی کلمه ده خان در دانشنامه عمومی

ده خان (شهداد). ده خان، یک آبادی از توابع بخش شهداد، شهرستان کرمان در استان کرمان ایران است.
این آبادی در دهستان تکاب قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۱۸۵ نفر ( ۵۱ خانوار ) بوده است.

جملاتی از کاربرد کلمه ده خان

نمانده بسی تا که از ساو قیصر هم از باژ خاقان و خان گنج سازی
میر خرابات عشق زنده دلی سیدی ساقی سرمست ماست خدمت خانی بکی
از گزارش رسم التواريخ ، چنين بر مى آيد كه كريم خان ، براى هر شهر، هفت عامل تعيين نمود كه عبارت بودند از: وزير مستوفى ، وكيل الرعايا، محصص ، كلانتر، نقيب ها و محتسب . اما اين كه آيا براى هر شهر، يك نفر قاضى نيز كه در زمان صفويه ، نقش حسابى داشت ، تعيين گرديده است ، بر ما معلوم نيست (463).
جعفرقلی‌خان نخجوانسکی در خانواده‌ای از سلسله اشرافی نخجوانسکی، از تبار حاکمان خانات نخجوان، به دنیا آمد. پدرش سرلشکر ارتش امپراتوری روسیه و مادرش دختر خان ماکو بود.
آن سکندر فر که دائم از کمال تربیت بنده ی بی خان و مانرا قدرت قیصر دهد
ذره را شعشعه ی چشمه ی خور بخشیدند بنده را خلعتی از حضرت خان آوردند
به کوی دوست مرا خانه ایست گویا رب به عافیت همه کس را به خان ومان برسان
فَکَذَّبُوهُ دروغ‌زن گرفتند شعیب را فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ زلزله ایشان را فرا گرفت فَأَصْبَحُوا فِی دارِهِمْ جاثِمِینَ (۳۷) تا هم در خان و مان خویش فراهم افتادند مرده.

در ارتباط با بازداشت جعفرقلی خان، مخبرالسلطنه هدایت در کتاب خاطرات و خطرات خود می‌نویسد

خانات تالش که با نام خانات لنکران نیز شناخته می‌شود، خان‌نشینی در منطقه کنونی جنوب شرقی جمهوری آذربایجان و نواحی غرب استان گیلان و بخشی از استان اردببل در ایران امروزی بود که از دوران امپراتوری صفوی تا سال ۱۸۲۸ بر تالش حکم می‌راند که قسمت بزرگی از آن در نتیجه جنگ‌های ایران و روسیه برپایه پیمان ترکمنچای از ایران جدا شد.
باچا خان به شدت مخالف تقاضای جمع مسلمانان هند برای جداسازی هند بود. هنگامی که کنگره ملی هند طرح تقسیم‌بندی را بدون مشورت با رهبران گروه خدمتگزاران خدا اعلام کرد، او بسیار احساس ناراحتی کرد و گفت: "شما ما را جلوی گرگ پرتاب کردید".
سیف الدین خان مکری (۱۲۴۲ بوکان – ۱۲۷۰ تبریز) فرزند عزیزخان مکری از شخصیت‌های سیاسی در دورهٔ ناصرالدین شاه قاجار بود. او حکمرانی ولایت ساوجبلاغ مکری را مدتی به عهده داشت. سیف‌الدین‌خان دومین سردار بوکان و پاشاخان مکری از خویشاوندان او به‌شمار می‌رفت.
درسال ۲۰۰۱ درفیلم (گاهی خوشی گاهی غم) حضوری افتخاری ولی پر رنگ داشت. او همچنین بازی درخشانی در فیلم (آهسته و مخفیانه) به همراه سلمان خان و پریتی زینتا داشت.
مرا گفت امشب به خان من آی چو رفتم به نزدیک آن رهنمای
شبیخون کند تا در خان من از ایران بیازند بر جان من
گفتم : اى پسر رسول خدا - صلى الله عليه وآله - آيا از من اجازه مى گيريد در حالى كهاز خود شما خانان و متعلق به شماست !
در فصل ۴ عروسک جناب خان از برنامه خارج شد و ۴ عروسک برادر به برنامه دعوت شدند که حضور آنها ناموفق بود و از این برنامه کنار گذاشته شدند.
ز دشت اندرآیی سوی خان من بوی شاد یک چند مهمان من
ذکاء، تاریخ احداث عمارت بادگیر را به دوره فتحعلیشاه نسبت می‌دهد. گلشن، تاریخ ساخت بنا را به سال ۱۲۷۰ ق، و به هنگام توسعه بخش شرقی باغ گلستان مرتبط می‌داند.اعتمادالسلطنه، نه تنها، این بنا را متعلّق به فتحعلیشاه[خاقانِ مغفور] نمی‌داند، بلکه در چندین مورد، ساخت آن را به پدرش، علی خان حاجب الدوله نسبت می‌دهد. در صورتی که این بنا در سال ۱۲۷۶ ق، پس از چهار سال، توسط حاجی محمدخان حاجب الدوله طی مراسمی به ناصرالدین شاه تقدیم می‌شود.
الغ خانی کش آن محمود والا به خویشی کرده بودش کار بالا