دیر خواب

معنی کلمه دیر خواب در لغت نامه دهخدا

دیرخواب. [ خوا / خا ] ( نف مرکب ) که دیر بخوابد. که شب زنده دار باشد :
دیرخواب و زودخیز و تیزسیر و دوربین
خوش عنان وکش خرام و پاکزاد و نیکخوی.منوچهری.

معنی کلمه دیر خواب در فرهنگ فارسی

که دیر بخوابد .

جملاتی از کاربرد کلمه دیر خواب

خیز و بیا بطوف خرابات زاهدا تا گویمت که حاصل دیر خواب چیست
برداشت زخم گرز کرانش سبک به تگ از مالش درنگ سر کوه دیر خواب