طریحی

معنی کلمه طریحی در لغت نامه دهخدا

طریحی. [ طَ رَ ] ( اِخ ) ( الشیخ الَ... ) نسب فخرالدین بن محمد معروف به شیخ طریحی. رجوع به روضات الجنات و معجم المطبوعات ج 2 ستون 1240 و الاعلام زرکلی ج 2 ص 447، 768 و الارشاد ص 10، 11، 13 ترجمه احوال صاحب بن عباد شود.

معنی کلمه طریحی در فرهنگ فارسی

نسب فخرالدین ابن محمد

جملاتی از کاربرد کلمه طریحی

سنتور: علیرضا اسلام بولچی، پویا سرایی، مهیار طریحی، شهرام منظمی
گروهی از راویان رقیه را در هنگام مرگ سه یا چهار ساله و گروه دیگر همچون حائری، پنج سال و هفت ساله گزارش کرده‌اند. بیرجندی در وقایع الشهور و واعظ قزوینی در ریاض القدس، تاریخ مرگ وی را پنجم صفر سال ۶۱ ه‍.ق گزارش کرده‌اند. در روز مرگ رقیه نیز اختلافی بین منابع وجود دارد؛ این اختلاف بین دهم یا پنجم ماه صفر است. در خصوص چگونگی مرگ رقیه، منابعی چون نفس المهموم و معالی السبطین، گزارش داده‌اند که وی در هنگام اسارت با دیدن سر پدر، جان باخت. خراسانی در منتخب التواریخ همین روایت را —با کمی تفاوت— از زبان یکی از درباریان یزید به نام طاهر دمشقی نقل کرده‌است. طریحی زمان مرگ رقیه را سریعاً پس از دیدن سر پدر گزارش کرده اما طبری آن را به فاصله چند روز دانسته‌است.
کنسرت دونوازی سنتور سیاوش کامکار و مهیار طریحی در تالار رودکی .
فخرالدین طریحی (۹۷۹ هجری قمری تا ۱۰۸۷ یا ۱۰۸۵ هجری قمری) فرزند شیخ محمد علی طریحی متولد نجف از علمای بزرگ شیعه است. جزو معروف‌ترین تالیف‌های او می‌توان به «مجمع البحرین و مطلع النیرین» و «جامع المقال فیما یتعلق باحوال الدرایه و الرجال» اشاره کرد.