خون سبیل

معنی کلمه خون سبیل در لغت نامه دهخدا

خون سبیل. [ ن ِ س َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از خون حلال. ( آنندراج ).

معنی کلمه خون سبیل در فرهنگ فارسی

کنایه از خون حلال

جملاتی از کاربرد کلمه خون سبیل

کلیم باده خون سبیل یک اقلیم وفا بمستی آن چشم پرخمار نکرد
ای از کرم نریخته خون سبیل را وز لطف عید کرده عزای خلیل را
قیمت کمست جنس نکو را چه شد حکیم کز پی دیت گذاشته خون سبیل را
باشد بهشت نقد، شهیدان اگر کنند گلگونه عذار تو خون سبیل را
جان نارواست ورنه اسیران نمی کنند با تیغ او مضایقه خون سبیل را
زیاده رغبت آن ماه شد بخونریزی کلیم خون سبیل مرا بهائی کرد