بیش بهار

معنی کلمه بیش بهار در لغت نامه دهخدا

بیش بهار. [ بی ب َ ] ( اِ مرکب ) رستنیی باشد که آنرا در گیلان همیشه جوان خوانند. برگ آن از برگ زیتون بزرگتر است و پیوسته سبز می باشد و هرگز خشک نمی شود و برگ نمی ریزد و رنگرزان برگ آنرا بجهت رنگ سبز بکار برند و آنرا به عربی حی العالم خوانندو بعضی گویند گیاهی است در حلب شبیه به اشنان ، آنراحی العالم گویند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه بیش بهار در فرهنگ فارسی

رستنیی باشد که آنرا در گیلان همیشه جوان خوانند ٠ برگ آن از برگ زیتون بزرگتر است و پیوسته سبز می باشد و هرگز خشک نمی شود و برگ نمی ریزد و رنگرزان برگ آنرا بجهت رنگ سبز بکار برند و آنرا به عربی حی العالم خوانند و بعضی گویند گیاهی است در حلب شبیه به اشنان آنرا حی العالم گویند .

جملاتی از کاربرد کلمه بیش بهار

سلاق‌یلقی، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان آق‌قلا در استان گلستان ایران. این روستا در کنار گرگانرود واقع بوده و در سیل ویرانگر بهار سال 1398 بیش از 90 درصد منازل آن آسیب جدی دید. هم اکنون (مورخ 17 شهریور 1398) جمعیت روستا بیش از 1600 نفر است.
وقت بی برگی چو بلبل چون فراموشش کنم؟ من که دیدم از بهاران بیش احسان از خزان
طوفان کند شراب در آن سر که مغز نیست فیض بهار، بیش به دیوانه می رسد