خسروگرد

معنی کلمه خسروگرد در لغت نامه دهخدا

خسروگرد. [ خ ُ رَ / رُو گ ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان قصبه بخش حومه شهرستان سبزوار، واقع در ده هزارگزی باختر سبزوار و دوهزارگزی شمال شوسه سبزوار به شاهرود. جلگه ، معتدل ، آب از قنات و محصول آن غلات و پنبه و زیره و شغل اهالی زراعت و راه اتومبیل رو است. از آثار باستانی بدانجا برجی است که از زمان قدیم ساخته شده و بنام میل خسروگرد معروف است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ). و رجوع به حبیب السیر چ 1 تهران ص 399 و «انجمن آرای ناصری » و «آنندراج » شود: شهرکی است از خراسان بنزدیک سبزوار. ( حدود العالم ).

معنی کلمه خسروگرد در فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان قصبه بخش حومه شهرستان سبزوار واقع در ده هزار گزی باختر سبزوار و دو هزار گزی شمال شوسه سبزوار به شاهرود .

جملاتی از کاربرد کلمه خسروگرد

همچنین روستای خسروگرد در ۵ کیلومتری سبزوار از اماکن دوره ساسانیان است.
از میان سلجوقیان، سلطان سنجر سلجوقی به نواحی بیهق و مردم آن توجه خاصی داشت، وی در سفری با تمام لشکریانش پانزده روز در بیهق توقف نمود. مناره خسروگرد در سال ۵۰۵ هـ. ق از آثار باقی‌مانده از آن دوران است.
از جمله دهکده‌های تاریخی سبزوار می‌توان به مزینان، زعفرانیه، خسروگرد، باشتین و بسیاری دیگر اشاره کرد.