افضل الدین خونج

معنی کلمه افضل الدین خونج در لغت نامه دهخدا

افضل الدین خونجی. [ اَ ض َ لُدْ دی ] ( اِخ ) محمدبن ناماوار مکنی به ابوعبداﷲ است. وی از مشاهیر حکماء واطباء اسلام بود و در علوم شرعی و غیره ید طولایی داشت. او در اواخر عمر بمنصب قاضی القضاتی مصر رسید و به سال 646 هَ. ق. درگذشت. ( از قاموس الاعلام ترکی ). سیوطی در حسن المحاضره آرد: محمدبن ناماواربن عبدالملک خونجی فیلسوف بود و بسال 590 هَ. ق. متولد شد و در علوم اوایل وحید عصر گردید. و در آخر عمر پس از عزل شیخ عزالدین عبدالاسلام قاضی القضاة سرزمین گردید. سیوطی گوید: این از عجایب است که امام ائمه شرق و غرب وشیخ الاسلام را از منصب قضا معزول سازند و مردی فیلسوف را بجای او منصب قضا دهند، باید از گردش روزگار عبرت آموخت. او در پایان اضافه میکند که خونجی در رمضان سال 642 هَ. ق. درگذشت .از تألیفات او است : 1 - شرح مقاله ابن سینا. 2 - مقالة فی الحدود والرسوم. 3 - کتاب الجمل فی علم المنطق. 4 - کشف الاسرار فی الطبیعی. 5 - الموجز، فی المنطق. 6 - ادوارالحمیات. ( از حسن المحاضره فی احوال مصر والقاهره ) ( قاموس الاعلام ترکی ). و رجوع به تاریخ الخلفا و فهرست آن و عیون الاخبار ج 2 صص 120 - 121 شود.

جملاتی از کاربرد کلمه افضل الدین خونج

او معاصر با افضل‌الدین خونجی کاغذکنانی و از شاگردان امام فخر رازی بود. وی در جوانی بر اثر فتنه مغول و احتمالا همزمان با افضل‌الدین خنجی وعده ای دیگر از همشهریان خود رهسپار آسیای صغیر و شام شد و در انجا به تدریس فقه اسلامی ، حکمت و کلام پرداخت و به مقام قاضی القضاتی رسید. او شاگردان زیادی در فقه تربیت کرد که از آن جمله شمس تبریزی است. وی مانند شمس تبریزی و همشهری‌اش افضل الدین خونجی شافعی مذهب بود. در طبقات الشافعیه اسنوی از او به عنوان «دانشمند صاحبنظر» یاد شده که علاوه بر فقه ، در حکمت و کلام و طب نیز دست داشته است. شمس خنجی در سال ۶۳۷ در اثر بیماری سل درگذشت.