نورج

معنی کلمه نورج در لغت نامه دهخدا

نورج. [ ن َ رَ ] ( ع اِ ) آهن آماج که بدان زمین شیارند. ( منتهی الارب ). نیرج. ( آنندراج ). سکةالحراث. ( اقرب الموارد ). || خرمن کوب ، آهنین باشد یا چوبین. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). معرب نوره. چوب خرمن کوب. چوب که بدان خرمن کوبند. طربیل. ( یادداشت مؤلف ). || سراب. ( منتهی الارب )( اقرب الموارد ). || ( ص ) غماز سخن چین. || شتر ماده نیکو و جواد تیزرو. ( آنندراج ).

جملاتی از کاربرد کلمه نورج

خدمه کشتی هوایی نورگ (شامل رولد آموندسن و حامی آمریکایی لینکلن السورث) در ۱۲ می ۱۹۲۶ بر فراز قطب پرواز کردند. این اولین مشاهده بی چون و چرای قطب است. نورج توسط امبرتونوییل ایتالیایی طراحی و هدایت شد که در ۲۴ می ۱۹۲۸ برای بار دوم بر روی قطب پرواز کرد. سفر دوم نوبیل با کشتی هوایی ایتالیا بود که در سفر برگشت با طوفان مواجه شد و روی یخ سقوط کرد. بازماندگان در نهایت بهبود یافتند. آموندسن به همراه خدمه هواپیمای دریایی خود در جریان عملیات نجات ناپدید شد.