خوش فطرت

معنی کلمه خوش فطرت در لغت نامه دهخدا

خوش فطرت. [ خوَش ْ / خُش ْ ف ِ رَ ] ( ص مرکب ) خوش طینت. خوش سرشت. خوش ذات. نیکونهاد. نیکوسیرت.

معنی کلمه خوش فطرت در فرهنگ فارسی

خوش طینت خوش سرشت

جملاتی از کاربرد کلمه خوش فطرت

3. داراى فطرت و سرشت درست و سالم ، مزاجمعتدل و اندام كامل است ، و آلات و ابزار او براى انجام كارهايى كه در شاءن اوست نيرومنداست ، كارهايى چون بحث و مناظره در علوم با اهلجدل ، و شركت در جنگ با دليران براى برافراشتن سخن خدا و ويران ساختن سخن كفر وطرد دوستان و طرفداران شيطان ، تا همه دين از آن خدا باشد گرچه مشركان خوش ‍ندارند. چگونه چنين نباشد و حال آنكه كمال تمام وكامل بر مزاج تام و سالم افاضه مى گردد.