چهل درم

معنی کلمه چهل درم در لغت نامه دهخدا

چهل درم. [ چ ِ هَِ دِ رَ ] ( اِ مرکب ) نام وزنه ای است. ( ناظم الاطباء ). اوقیه. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه چهل درم در فرهنگ فارسی

نام وزنه ای است . اوقیه .

جملاتی از کاربرد کلمه چهل درم

چهل روز بودی درم را درنگ برفتند از شهر با ساز جنگ
گویند آن مال چهل هزار درم بود. زن آن مال پیش خویش بخاک فرو ریخت و میگفت: «متاع قلیل من حبیب مفارق».
چنین گفت کای پرخرد مایه دار چهل من درم هرمنی صدهزار
پس دست کنیزک را بگرفت و به خانه خود روان شد. عبدالله غلامی را فرمود که چهل هزار درم دیگر بگیر و همراه ایشان ببر تا به جهت فکر معیشت غباری بر خاطر ایشان ننشیند و به فراغت خاطر از یکدیگر تمتع توانند گرفت.

می گویند در آن وقت که آن درمها را آوردند وی در حمام بود، و چون از حمام بیرون آمد بیست هزار درم به حمامی داد و بیست هزار درم به فقاعی که فقاعی چند آورده بود و بیست هزار به آن کسانی که آن را آورده بودند، و سلطان را به چهل بیت کمابیش مذمت کرد

بررسی طیف گسترده مشتریان سازمان و خدمات ارائه شده به آنها در طی بیش از چهل سال گذشته نشانگر این واقعیت است که در میان استفاده‌کنندگان از خدمات سازمان، وزارتخانه‌های مهم مانند بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، آموزش و پرورش، فرهنگ و ارشاد اسلامی، مسکن و شهرسازی وجود دارد.
چهل هزار درم رودکی ز مهتر خویش بیافته است بتوزیع از این در و آن در

122-و هنگامى كه علم از نااهلش بدست آيد،چهل مركب است و موجب ظلمت نفس مى باشد و با استوارى آن نفس داراى درد بى درمان مى شود كه معالجه آن امكان پذير نيست . يكى از عرفاء در اين باره فرموده است : خارج شدن از جهل ، چهل است و خارج شدن بسوى جهل ، علم است يعنى خروج از جهل بسيط بسوى علم حصولى و نقوش نفسانى جهل است كه معالجه اش امكان ندارد و خروج از اين علم بسوى جهل ، علم است .