کین کشی

معنی کلمه کین کشی در لغت نامه دهخدا

کین کشی. [ ک َ / ک ِ ] ( حامص مرکب ) انتقام جویی. ( فرهنگ فارسی معین ). انتقام. قصاص. استقادة. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
مدارا کن از کین کشی بازگرد
که مردم نیازارد آزادمرد.نظامی.رجوع به کین کش شود.

معنی کلمه کین کشی در فرهنگ فارسی

انتقام جویی .

جملاتی از کاربرد کلمه کین کشی

چه یارا تو را آنکه شاهی کشی بخون شهی تیغ کین برکشی
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا ایشان که کافر شدند، بِآیاتِ اللَّهِ بسخنان خدای، لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ ایشانراست عذابی سخت، وَ اللَّهُ عَزِیزٌ و خدای قوی است سخت گیر، ذُو انْتِقامٍ (۴) با کین کشی.