دود افکندن

معنی کلمه دود افکندن در لغت نامه دهخدا

دود افکندن. [ اَ ک َ دَ] ( مص مرکب ) دود برافکندن. دود برانگیختن. دود برآوردن. || کنایه از جادویی است :
به دود افکندن آن زلف سرکش
که چون دودافکنان در من زد آتش.نظامی.رجوع به دودافکن و دودافکنی شود.

معنی کلمه دود افکندن در فرهنگ فارسی

دود بر افکندن . کنایه از جادویی است .

جملاتی از کاربرد کلمه دود افکندن

به دود افکندن آن زلف سرکش که چون دودافکنان در من زد آتش