خون خفته

معنی کلمه خون خفته در لغت نامه دهخدا

خون خفته. [ ن ِ خ ُ ت َ / ت ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خون خوابیده. کنایه از خونی که بحل کرده باشند و بازپرسی آن نکنند. ( آنندراج ) :
شهید چشم تو تا روز حشر می گرید
که خون خفته ما مشکناب می بایست.ملاقاسم ( از آنندراج ).|| خونی که قاتل آن مجازات نشده باشد.

معنی کلمه خون خفته در فرهنگ فارسی

خون خوابیده کنایه از خونی که بحل کرده باشند و بازپرسی آن نکنند .

جملاتی از کاربرد کلمه خون خفته

به زاری بگفت: این حسین (ع) من است که او را به خون خفته زاینسان تن است
من زنده و تو کشته به خون خفته چاک‌چاک خاکم به دیده باد که این حال ننگرم
كرارا از ايران نظر اينجانب را درباره مراسمى كه به عنوان جشن هاى سوم و پانزدهمشعبان برپا مى شده خواسته اند، مع الاءسف رژيم منحط براى مسلمين ايران عيدىنگذاشته است . دست شاه تا مرفق به خون ملت ايران فرو رفته و درحال حاضر ملت عزيز در عزاى عزيزان خود نشسته ، چگونه ممكن است كسى نظر دهد كهجشن بگيرند و شادمانى كنند، شادمانى بر روى اجساد به خون خفته فرزندان اسلام ؟!شادمانى در برابر افراد شريفى كه در سياهچال هاى زندان زير سخت ترين شكنجه هاى جهنمى دژخيمان بسر مى برند؟! شادمانى درمقابل تبعيديانى كه بر خلاف تمام موازين انسانى و قانونى از اوطان خود بيرون راندهشده اند؟! ما كه هنوز مادرهاى داغدار جوانانمان سياهپوشند، ما كه هنوز شاهد صدمات جانكاهشاه به اسلام بزرگ و كشور اسلامى هستيم جشنى نداريم ، ما كه در هر فرصت مدارس ومساجد و دانشگاه هايمان مورد هجوم مامورين شاه است ، چطور ممكن است چراغانى كنيم .
تو تنها برادر به خون خفته زار خروشان بداندیش در کارزار
به لالهٔ در خون خفته یا به‌پیش نام یکی از سرودهای انقلابی مشهور ایران است که در سال ۱۳۵۷ و در اوج انقلاب توسط جهانبخش پازوکی ساخته و‌ توسط مجتبی میرزاده تنظیم شد. شاعر این سرود جهانبخش پازوکی است.
تو تنها به خون خفته اخوان من نیاید به کار این تن و جان من
آن شب که در خون خفته ام دانم شب آسودگی است کم روز راحت دیده ام از روزگار خویشتن
به خون خفته شاهی به دامان توست عزیزش نگهدار، مهمان توست
ازآن پس که بخت خود آشفته یافت برادرش را تن به خون خفته نیافت
مگر آنکه دیدم به خون خفته زار تن ابن عم تو ای تاجدار
بدیدم به خاک و به خون خفته پست تن پور مرجانه ی بت پرست
به خون خفته، مژگان دریا مدار چو ابر سیه دل، ببارید زار