گل گنده

معنی کلمه گل گنده در لغت نامه دهخدا

گل گنده. [ گ ُ گ َ دَ / دِ] ( اِ مرکب ) نوعی از کما باشد و آن بغایت گنده و بدبو میشود. و زنان به جهت فربهی حلوا کنند و خورند. ( برهان ) ( آنندراج ). کلیکان و کما. ( جهانگیری ). الفاظ الادویه این لغت را اشتباهاً گل گنبده ضبط کرده است.

معنی کلمه گل گنده در فرهنگ فارسی

نوعی از کما باشد و آن بغایت گنده و بد بو می شود .

جملاتی از کاربرد کلمه گل گنده

حضرت صادق عليه السلام فرمود كه موى سر را از بيخ بگير تا چرك نگيرد وجانوران در آن جا نكنند و گردنت گنده شود و ديده ات جلا يابد و بدنت راحت يابد.
حسین اسماعیل‌پور معروف به رمضون یخی (متولد ۱۹۱۴ - ؟) از گنده لات‌ها، یا گردن کلفت‌ها و رهبران معروف (لوطی‌های) تهران بود که در صحنه اجتماعی سیاسی ایران در دهه‌های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ نقش مهمی ایفا کرد. او از بارفروشان میدان تره بار تهران در خیابان مولوی بود.

2 - روزى اميرالمومنين عليه السلام در مسجد كوفه نشسته بود و همين موالى عجم به گردش انبوه شده بودند. اشعث بن قيس كه در عصر جاهليت از ملوك كنده در يمن بود،(155) به مسجد در آمد. در جايى براى خود نزديك امام نديد. گفت : يا اميرالمومنين ، اينحمراء بين ما و تو فاصله شده اند! و قدم را ميان انبوه جمعيت گذارد، و به طرف آن حضرت رفت تا تازه مسلمانان را پس زند و خود نزديك امام عليه السلام نشنيد. امام بانگزد: (من يعذرى من هولاء الضياره ): چه كسى عذر مرا با اين كت و گنده ها بى خاصيت مى فهمد!؟

چنین گنده نمی زاید کس او مگر از ره کو می زاید

گنده است دروغ ازو حذر کن تا پاک شود دهانت از گند
طلاق پاک ده آن گنده پیر رعنا را ز پیش آن که کشد مر ترا به حسرت و درد
خون ایشان همچو مغز گنده گشت اندر عروق مغز ایشان همچو خون تیره گشت اندر عظام
یکی از اقلام صادراتی افغانستان را گیاهان پزشکی تشکیل می‌دهد؛ که سالانه ۲۰–۲۲ میلیون دلار به دست می‌ایند. در جهان ۳۲۰٬۰۰۰ نوع گیاه وجود دارد؛ از جمله ۲۵٬۰۰۰ نوع گیاه در افغانستان موجوداند. از جمله ۵۰۰ نوع آن شناسایی شده‌است. ۳۰۰ نوع گیاه پزشکی قابل استفاده می‌باشد. از جمله ۴۵ نوع آن ارزش تجارتی دارد. ۶ نوع آن را عمدتاً صادر می‌شود که عبارتند از هنگ، زیره، شیرین بویه، ایارلنگ، اسپند، تخم کوکنار و هکذا گنده فیروزه، ترکیب موم لایی، چاسکو، اسفرزه، زعفران، خاکشیر، ساکو دانه نیز از اقلیت صادرات این کشور می‌باشد. از اینکه مردم درین ۳۰ سال به‌طور غیرفنی این گیاهان با ارزش را خودسران بریده‌اند. فراورده‌های این گیاهان خیلی پائین آمده‌است. فعلاً دولت افغانستان در ده ولایت بریدن یک تعداد گیاهان پزشکی را ممنوع قرار داده‌است.
آن دکان بالای استاد ای نگار گنده و پر کزدمست و پر ز مار
گفت ای کژ رأی دزد گنده لر زر برون کن باد بیهوده مخور

در روايت ديگر از حسين بن كثير منقول است كه حضرت صادق عليه السلام را ديدم كه پيراهن گنده پوشيده و جامه پشمينه بر بالاى آن پيراهن گنده پوشيده ، گفتم فداى توشوم مردم كراهت دارند از پوشيدن جامه پشمينه ، حضرت فرمود كه : پدرم مي پوشيد وحضرت امام زين العابدين عليه السلام مي پوشيد و هرگاه به نماز مى ايستادند گنده ترين جامه ها را مى پوشيدند و ما نيز چنين مي كنيم .

بلا کوهن - زن فاحشه‌ای خلافکار. بلا کوهن گنده، سبزه و دارای رفتاری مردانه است. او تا حدی طالب احترام از جانب بقیه است و پسری در آکسفورد دارد که شهریه‌اش را یکی از مشتریانش می‌پردازد.
گفتند به سال مرگش ارباب سخن پر کرد جهنم را از گنده تن
شصت گنده:یک هیولای به ظاهر خشن اما مهربان.

در حديث ديگر منقول است كه شخصى بحضرت صادق عرض كرد كه گنده ماده در بدن من ظاهر شده است ، فرمود كه سه روز روزه بدار و در روز چهارم در وقت زوال غسل بكن و بصحرا يا بام بلندى برو و چهار ركعت نماز بگذار، بهر سوره كه خواهى و تاتوانى سعى كن در گريه و تضرع و حضور قلب و چون از نماز فارع شوى جامه هاى خود را بينداز و جامه كهنه پاكيزه بطريق لنگ بر خود ببند برخاك بسجده برو و پهلوى راست خود را برخاك بگذار و بازارى و خشوع بگو، ياواحِدُ يااَحَدُ ياكَريمٌ يا جَبّارُ ياقَرِيبُ يامُجيبُ يااَرْحَمَ الرّاحِمينَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاكْشِفْ م ا بىمِنْ مَرَضٍ وَاَلْبِسْنِى الْعافِيَةَ الْكافِيَةَ الشّافِيَةَ فِى الدُّنْيا وَلا خِرَةِ وَاَمْنُنُ عَلَىَّ بِتَمامِالنِّعْمَةِ وَاذْهبْ مابى فَقَدْ اذانى وَغَمَّنى وفرمود وقتى نفع مي كند كه خاطرت مطمئن باشد وصاحب يقين باشى كه تاءثير مي كند، آن شخص چنين كرد بزودى عافيت يافت .

زین گوشمال حادثه، گشتند گنده تر مانند فضله ای که فتد بر وی آفتاب
هر چه در تو کنند گنده کنی ای شگفتی نکو خداوندی

پس به اين علت حجب طبيعت كه ظلمانى هستند از ميان بر مى خيزند و نمى ماند مگر همان يكحجاب كه معشوق مجازى باشد و پر معلوم است كه ابر نازكى هرگاه بر روى آفتابباشد، مثل آن نيست كه ابر بسيار سياه و گنده بر روى آن مانع تابيدن نور وى گردد وهرگاه معشوق او شى واحد باشت ، تمام خيال و فكر و به آن يكى مصروف مى شود و درآن حال به جز آن معشوق يا معشوقه به جاى ديگر و به شخص آخر نمى پردازد و متوجهنمى شود، بلكه بغير آن يكى نمى بيند و اين حال هرگاه با عفت باشد، بسيار براى صاحبش اسان است گذشتن از آن و رسيدن به حق ،مگر اينكه عفت با او قرين نباشد يا آنكه بسيار محو اين معشوق مجازى شده باشد كه ازياد حق دور مانده باشد، اما مى تواند كه به مجاهده و رياضت بعد از امداد فيض ربانى وتوفيق سبحانى زود از اين خطر بگذرد به تحقيق هرگاه مقرون به عفت باشد، و به اينسبب در حديث غير مشهور بلكه غير معتبر وارد شده است : من عشق و عف و كتم و مات ، ماتشهيدا.

چون ز سینه آب دانش جوش کرد نه شود گنده نه دیرینه نه زرد