صمی

معنی کلمه صمی در لغت نامه دهخدا

صمی. [ ص َم ْی ْ ] ( ع مص ) برجای مردن. || فرودآمدن کسی را کاری. ( منتهی الارب ). || ما صماک علیه ؛ کدام چیزی برداشته است تو را بر وی. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه صمی در فرهنگ فارسی

بر جای مردن

جملاتی از کاربرد کلمه صمی

تا آسمان عدل بری ماند از خلل تا آفتاب ملک صمی باشد از غبار