خشک چوب

معنی کلمه خشک چوب در لغت نامه دهخدا

خشک چوب. [ خ ُ ] ( اِ مرکب ) چوب خشک. ( ناظم الاطباء ). چوبی که خشک شده باشد. مقابل چوب تر.

معنی کلمه خشک چوب در فرهنگ فارسی

چوب خشک چوبی که خشک شده باشد

جملاتی از کاربرد کلمه خشک چوب

که یزدان چرا خواند آن کشته را گرین خشک چوب وتبه گشته را
این قبا را فی‌المثل بندی اگر بر چوب خشک چوب ‌گردد سز و خرم همچو سرو جویبار
زین سبب درکفم ز غایت ضعف خشک چوبی به ‌گاه پویه درست
من چه گویم از تولایش که چیست خشک چوبی در فراق او گریست
قد که باشد نهال تازه و تر خشک چوبی شود سزای تبر