معنی کلمات "لغت نامه دهخدا" - صفحه 312
- بوستان ارا
- خونیک باز
- بوستان گل نمای
- بوسه خوار
- خونیک بالا
- بوسه نهادن
- خونیک زیرک
- بوسه گستاخ
- خونیک پائین
- خوش پرگار
- خوش پیام
- خوش پیغام
- اندماج
- خوش چهره
- انده زدا
- خوش کلامی
- خوش کمر
- خوش گداز
- اندوس
- خوش گذراندن
- اندوه خواری
- خوش گذشتن
- اندوه گسار
- حسن تیمور
- حسن جعفری
- حسن جلوه
- حسن جون
- حسن خاتمت
- حسن خراسانی
- حسن خوی
- حسن خیز
- حسن داعی
- اندوهناکی
- چین پرچ
- چین پیدا کردن
- اندکانی
- چین چین
- اندوهگین شدن
- چینه دادن
- چینه دانه
- چینی بند زدن
- اندیشناکی
- دین داور
- دین طراز
- دین فروزنده
- خاک فشاندن
- دین فزای
- دین محمدخان
- دین ورز
- دین پذیر
- دین پرست
- خاک قرمز
- خاک قند
- خاک مراد
- خاک مردان
- تفاخر کنان
- خاک مطبق
- تفتگی
- خاک نهاد
- تفر
- تفرج کنان
- تندرای
- تندوس
- جان در سر دل ک
- تنساس
- جان در قدم کرد
- جان در پای کسی
- تنسب
- جان ربوده
- جان زمان دروا
- جان قاجار
- تنسان
- جان کردی کندن
- جانب داشتن
- جانب نگه داشتن
- تنصیب
- تنشد
- سیه روزگار
- سیه روئی
- سیه روز
- سیه روی
- سیه زبانی
- سیه سار
- سیه ستاره
- سیه سرو
- سیه سنبل
- تاکسی متر
- تاکی مزاج
- تاکید معنوی
- تاگ ور
- تایان ما
- هانری ششم
- هاون دسته
- هاژ و واژ
- های و هو برگرفت
- طغی
- حاج پاشا
- طلاع
- مقانلو
- مقبور
- مقترب
- طلابر
- مقترض
- مقتصر
- طلا دوز
- طفس
- سمیریه
- سمیده
- ده گچی
- ده یادگار
- ده یوسف
- سمسول
- دهان اژدر
- سمنجان
- دهان بستن
- سمنیه
- سموئیل نبی
- سموسه
- سمکه
- سمید
- توانگر زاده
- توانگی
- توبنق
- دهدز
- توثق
- چک سبز علی
- چکین قورچی
- خانه پرور
- خانه کیان
- خانپور
- خانی من
- خانی یک
- خفته پشت
- خانیت
- دهل زنی
- دهستانی
- تیز دشنه
- تیز دو
- تیز دولت
- تیز دیدار
- تیز رفتار
- تیز رفتن
- تیز سیر
- تیز شهوت
- گله گاه خراب
- گله گفتن
- تیز عنان
- گلو تر کردن
- گلو سرخ
- گلو فرو امدگی
- تیز قلم
- گلو گو
- گلوجه حسن بیگ
- خرابی بالا اورد
- خراسانی محله
- چاه ملک
- چاه میله
- چاه نمک
- خراس بان
- چاه نهر
- چاه چراغ
- خرازی فروشی
- چاه چهل گزی
- چاه چو چو
- صبح صادق وار
- چاه کان
- صبح لوا
- صحبت شدن
- صحرارود
- تقحم
- صناف
- صنایع ظریفه
- صندوق ساز
- صندوق سر
- صندوق سینه
- صندوق پیل
- صندوقداری
- ژند ژند
- ژنده رزم
- ژنده شیر
- ژوستن دوم
- ژول اول
- اثنتان
- اجاء
- اجادل
- اجاره نشینی
- صحنه گردان
- اجاغ
- تنست
- تنسته
- تنسس
- نا واقفی
- خواسته بخش
- تنسگل
- خواسته بخشی
- خورشیدرخ
- خوش خیال
- خوش سماع
- عداوت داشتن
- خوش مکان