معنی کلمه تیز دولت در لغت نامه دهخدا
تیزدولت را بسی شادی نباید کرد از آنک
هر که بالا زود گیرد زود میرد چون شرار.سنائی.نباید تیزدولت بود چون گل
که آب تیزرو زود افکند پل.نظامی. || که آسان به دولت رسد. که کار او زود بالا گیرد. که زود به دولت رسد :
من شنیدستم که آن صاحبقران مردی بود
تیزدولت صعب هیبت نیک سیرت خوب سان.رشیدی سمرقندی.رجوع به تیز و دیگر ترکیبهای آن شود.