حسن جلوه

معنی کلمه حسن جلوه در لغت نامه دهخدا

حسن جلوه. [ ح َ س َن ِ ج ِ وَ ] ( اِخ ) ( ابوالَ... ) رجوع به جلوه شود.

جملاتی از کاربرد کلمه حسن جلوه

اینک ز حسن جلوه طاوس کز شرف درگاه تو نشیمن اهل نظر شده است
تو چو خورشید جهان‌تابی و در کشور حسن جلوه کن جلوه که چون تو دگری پیدا نیست
غیب مطلق چیست در آن مستتر وان شهادت چیست حسن جلوه گر
باز آ و حسن جلوه ده و عرض ناز کن کان دل که بود صاف چو آیینه باقی است
حسن حسن جلوه کند گر چنین دل برد از شیخ و برهمن حسن
ز گرد هستی اگر پاک گشته‌ای خوش باش که حسن جلوه‌فروش است تا صفا اینجاست