سیه سار

معنی کلمه سیه سار در لغت نامه دهخدا

سیه سار. [ی َه ْ ] ( اِ مرکب ) نهنگ که جانوری است مشهور و معروف در دریا. ( برهان ). نهنگ زیرا که سرش سیاه میباشد. ( آنندراج ) ( فرهنگ رشیدی ). تمساح و تساچه :
سفله گردد ز مال و جاه سفیه
که سیه سار برنتابد پیه.سنایی. || ( ص مرکب ) آنکه یا آنچه سر سیاه داشته باشد. چنانکه ناصر در صفت قلم گفته :
آن زردتن لاغر گلخوار سیه سار
زرد است و نزار است و چنین باشد گلخوار.ناصرخسرو.رجوع به سیاه سار و سیاه سر شود.

معنی کلمه سیه سار در فرهنگ عمید

= سیاه سر

معنی کلمه سیه سار در فرهنگ فارسی

ماهیی از نوع بال که دارای سری سیاه و پیه بسیار است .
نهنگ که جانوری است مشهور و معروف در دریا .

جملاتی از کاربرد کلمه سیه سار

سرخی روی شفق تیرگی چهره ی شب ز اشک گلگون من [و] آه سیه سار من است
مرامرغی سیه سار است گل‌خوار گهربار و سخن‌دان در قلم‌دان
جز کز سیب دوستی آب جدا نیست این زرد سیه سار از آن زرد سیه سار
چون آتش زرد است و سیه سار ولیکن این زاب شود زنده و زاتش بمرد زار
سفله گردد ز مال و علم سفیه که سیه سار برنتابد پیه