صندوق سینه

معنی کلمه صندوق سینه در لغت نامه دهخدا

صندوق سینه. [ ص َ ق ِ ن َ / ن ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سینه که در حفظاسرار و علوم و مطالب همچون صندوق است :
کتاب فضل ز صندوق سینه بیرون آر
از این چه سود که داری کتاب در صندیق.ملا فوقی یزدی ( از آنندراج ).|| صندوقه سینه. رجوع به صندوقه سینه شود.

معنی کلمه صندوق سینه در فرهنگ فارسی

سینه که در حفظ اسرار و علوم و مطالب همچون صندوق است

جملاتی از کاربرد کلمه صندوق سینه

فلک زد گشت چون غم را خزینه زدستم قفل بر صندوق سینه
صندوق سینه پر گهر راز کن که دل محصول کار حصل ما فی‌الصدور یافت
دکانش صاف همچون آبگینه بو صندوق او صندوق سینه
بملکش جای خالی از خزینه نمی شد یافت چون صندوق سینه
عشق که اندر خزانهٔ دو جهان نیست در بن صندوق سینه کنج خزانه است
اگر این هست صندوق خزینه دلم خوش باد در صندوق سینه