گلو فرو امدگی

معنی کلمه گلو فرو امدگی در لغت نامه دهخدا

( گلوفروآمدگی ) گلوفروآمدگی. [ گ ُ / گ َ ف ُ م َ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) علتی است که در گلو پدیدآید و آنرا اطبا خناق گویند. ( شعوری ج 2 ورق 208 ).

معنی کلمه گلو فرو امدگی در فرهنگ فارسی

( گلو فرو آمدگی ) علتی است که در گلو پدید آید و آنرا اطبا خناق گویند .

جملاتی از کاربرد کلمه گلو فرو امدگی

بدان که اول توبه نور معرفت است و ایمان که پدیدار آید و از آن نور بینند که گناهها زهر قاتل است چون نگاه کند که وی از این زهر بسیار خورده است و به هلاک نزدیک است به ضرورت پشیمان شود و هراس اندر درون وی پدیدار آید، چون کسی بداند که زهر بسیار خورده است به ضرورت پشیمان شود و بترسد و به سبب آن انگشت به گلو فرو برد تا قی کند و به سبب آن هراس تدبیر آن و داروی آن کند.