معنی کلمات "لغت نامه دهخدا" - صفحه 311
- خرد و درشت
- داتستان
- داجنه
- جزیرات
- جزش
- داد و بیداد کردن
- جزافا
- تاترا
- داد و ستد کردن
- جریقه
- جریستان
- جریس
- جبال
- زمانه موافق
- بادوان
- الب غازی
- سنگ راه شدن
- سنگ در موزه ام
- سنگ در موزه اف
- سنگ در قندیل ز
- سنگ در سم بودن
- سنگ در ساغر زدن
- سنگ در دهان ان
- پردازان
- پیغام رفتن
- خدابخش خان
- خدائی شدن
- خدائی رحم
- دادخواهانه
- شطیبه
- شطحات
- شصت یک
- شش میخه
- شستان
- شزنه
- دادقان
- شریف کندی
- شریف افندی
- پیل افرین
- پیل استخوان
- پیغمبر زاده
- پیغام کاغذی
- پیغام و پسغام
- پیغام فرستادن
- خداوند هفته
- دادوری
- خداوردی کندی
- تحویل افتادن
- عبنه
- عبوده
- داود میرزا
- داود سلجوقی
- عثمی
- داهیانه
- پوزش بردن
- گیهان خدا
- پوزش جستن
- پوزش خواه
- پوزش ساز
- پوزش پذیرفتن
- گیلک جان
- گیل گرد
- گیل ملک
- گیل محله
- کروی زره
- کروکر کردن
- داوید دوم
- داویجان
- پوزش گر
- کرک باز
- پوزش گفتن
- زیران
- پوزه گاه
- زیدک
- کرکس خیم
- کرکر کردن
- زیروندی
- حسین کاشفی
- حشود
- سپید بر
- حصحاص
- سپید دیو
- سپید رود
- سپید رویی
- سپید سر
- حصاصه
- سپید و سیه
- صداع پذیر
- صدرالاسلام
- صدقان
- اسبانبر
- خلال نارنج
- عفاء
- خلبی
- عفاره
- خلخا
- عفاری
- خلخاب
- عفد
- خلصه
- خلف وعد
- خلفاء راشدین
- خلفای بنی عباس
- علی سد
- علی عجمی
- علی عربی
- عفش
- عفعف
- علی قدر الامکان
- علی قره باش
- شلمه
- شلمی
- شلنگرد
- شله کش
- ونی سر
- شلهه
- شلون
- شلوه
- عمل خانه
- فضل بن دکین
- فطین و لوس
- عموق
- تنگ فضا
- تنگ عیشی
- تنگ شق
- تنگ شاپور
- تنگ سیم
- ابن عفیف تلمسا
- خط ازادی
- خط اموز
- پیراهن خرد
- پیراهن خواب
- پیراهن دوز
- پیراهن کاغذی
- پیراهن کشیدن
- پیرایه دان
- خر اسیا
- دکانداری
- دکانه
- دکانچه
- دکانک
- دکانی
- دکتور
- فورمول
- الوی کوهی
- الپتکین
- خوکبانی
- خوگان
- خوگر شده
- خویشتن بیزار
- خویشتن پرست
- خویلد
- خیا
- خدمت رسیدن
- خدمت کنان
- خدمت کننده
- اشک باران
- اشک شور
- اشک پیمای
- اشکارا
- اشکاری
- اشکله
- دهان گشا
- دوایات
- دوست پرور
- سوفوکلس
- سپش
- دیکا
- سیم زرد
- دیکه
- حصیران
- حصینی
- دیگ پخت
- دریای اعظم
- ذات اسلام
- دریای الماس
- دریای حامله
- دریای روس
- دریای روم
- دریای زنگبار
- دریای ساوه
- ذائق
- دریای شام
- دیگورون
- جان حیوانی
- جان داشتن
- جان داور
- جان در سر سودا
- جان دمیدن
- جان دوستی
- خونه
- جان ربایی
- جان رفتن
- جان زمین
- خونچه
- شهر گرفتن
- خونچک
- خونگر
- خونیق
- بو ستدن