حسن خیز

معنی کلمه حسن خیز در لغت نامه دهخدا

حسن خیز. [ ح ُ ] ( نف مرکب ) جائی که خوشرویان بسیار دارد: کش ، شهری بود به ماوراءالنهر حسن خیز. قریه گیلی و درچه سلطان آباد عراق حسن خیز است. طراز، شهری است حسن خیز، به ترکستان.

معنی کلمه حسن خیز در فرهنگ فارسی

جائیکه خوشرویان بسیار دارد

جملاتی از کاربرد کلمه حسن خیز

ازدیار حسن خیز عشق می آییم ما می شوی آواره احوال دیار ما مپرس
دلبرا بی من مرو گر گویدت پور حسن خیز تا طوفی کنیم ای دوست در گلزارها