عداوت داشتن
معنی کلمه عداوت داشتن در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه عداوت داشتن
و از مشغول داشتن دل به دوستی آن، در دل صفتها پدید می آید که آن همه سبب هلاک بود چون حرص و بخل و حسد و عداوت و غیر آن و از مشغول داشتن تن بدان، مشغولی دل پدید می آید تا خود را فراموش کند و همه را به کار دنیا مشغول دارد.
چنان كه در ابتداى تفسير آيه گذشت پس از هبوط و استقرار آدم و حوا عليهما السلام درزمين و رانده شدن شيطان و آشكار شدن عداوت او با انسان ، ضرورت وحى و دين مطرحمى شود؛ زيرا انسان با داشتن چنين دشمنى در زمين ، بدون راهنما به مقصد نمى رسد وراهنماى او از درون ، عقل و از بيرون ، وحى است .
پس از هبوط و استقرار آدم و حوا در زمين و نيز هبوط شيطان و تحكيم عداوت بين او و انسان، مساله ضرورت وحى و دين و نتيجه موضعگيرى انسان در برابر وحى مطرح مى شود؛زيرا انسان با داشتن دشمنى چون شيطان ، بدون راهنمايى ، به مقصد نمى رسد وراهنمايى او، از راه وحى (از بيرون ) و عقل (از درون ) است .
حقد آن دشمنى است كه در درون جاى مى گردد. ميان حقدو عداوت اختلاف است . معمولا حقد را به كينه ترجمه كرده اند. حسد صفت كسى كه آرزوى زوال نعمتى را از غير دارد. به خلاف غبطه كه خوب است و آن آرزوى داشتن كمالى است كه در ديگرى هم هست و درفارسى به رشك تعبير مى شود.
گوش : علل و عوامل آن بسيار است مانند: غضب ، عداوت و دشمنى ، حسد، فخر و مباهات ،رفقاى بد داشتن ، مسخره و استهزاء، مزاح و شوخى كردن وامثال آن كه هر يك از اينها كه در وجود انسان باشد سبب مى شود انسان غيبت ديگرى را كند.